98-5-32
لستر براون، کریستوفر فلاوین و ساندرا پاستل
ترجمه دکتر حمید طراوتی
تاریخدانانی که در آینده به سال 1988 نظر میکنند، آن را هم از نظر محیطزیست و هم از نظر دلبستگی مردم به آن نقطه عطفی خواهند دانست. در این سال اوضاع رو به وخامت کره زمین با کمک مجلههای خبری هفتگی و مناظرههای تلویزیونی که تأکید اصلی را بر شواهد نگرانکننده فشارهای زیستمحیطی نهاده بودند بر همگان آشکار شد. مهمترین عنوان خبری این سال بیشک چنین خواهد بود «جهان در خطر». در این سال شمای قابل درکی از آنچه در صورت ادامه مسیر فعلی در مقابل ما قرار خواهد داشت، بهدست آمد و این چشمانداز آینده کره زمین، حداقل اضطرابانگیز بود.
در ماه ژوئن از سازمان هوانوردی و فضاپیمایی آمریکا (ناسا) خبر رسید که گرم شدن کره زمین که از مدتها قبل پیشبینی میشد، به وقوع پیوسته است. جیمز ای هانسن، رئیس انستیتوی «گودارد» مطالعات فضایی ناسا، گزارشی از بررسی انجام شده در مورد درجه حرارت کره زمین در یک قرن گذشته منتشر کرد. این گزارش نشان میداد که در این مدت نه تنها حرارت کره زمین با روندی آهسته و پیوسته در حال افزایش بوده و این با مدلهایی که براساس پدیده گلخانهای ساخته شدهاند، همخوانی دارد، بلکه چهار سال از گرمترین سالهای این بررسی، یعنی سالهای 1980، 81، 83 و 87 همگی در دهه هشتاد بودهاند. بعداً معلوم شد که احتمالاً سال 88 هم به این مجموعه خواهد پیوست و گرمترین سال ثبت شده خواهد بود.
در تأیید گزارش ناسا شرایط آب و هوایی نواحی کلیدی جهان نیز نشاندهنده این بود که زندگی در یک جهان گرمخانهای چه نوع زندگی خواهد بود. در بعضی از مناطق مرکزی چین درجه حرارت طی ده روز متوالی از ماه ژوئن به 36 تا 40درجه سانتیگراد، یعنی 97 تا 104 درجه فارنهایت رسید. برای چندصد میلیون چینی که در این نواحی پرجمعیت (شامل شانگهای، نان جینگ و وهان) زندگی میکنند، امواج گرما بهراستی هراسآور بود. بیمارستانهای نان جینگ به علت شمار فراوان قربانیان گرمازدگی دیگر جا نداشت، ناگریز مقامات بیمارستان در راهروها و جاهای سایهدار تختهایی موقتی زدند. بر اثر بالا بودن درجه حرارت روزانه که از دمای عادی بسیار بالاتر بود، صدها نفر به کام مرگ فرو رفتند.
در همین زمان امواج گرما و خشکسالی در آمریکای شمالی غوغا میکرد و رکوردهای جدید درجه حرارت در سراسر این قاره ثبت میشد. میزان محصولات کشاورزی در آمریکا بهقدری سقوط کرد که شاید برای اولین بار در تاریخ تولید غله به زیر سطح مصرف داخلی رسید. خوشبختانه ذخیره غله بهراحتی توانست این کمبود را جبران کند و حتی انجام تعهدات صادراتی را هم میسر سازد. اما با کاهش اساسی ذخیرهها بروز خشکسالی در سال 1989 میتواند، صادرات غله آمریکا را به مقدار خیلی جزیی برساند و قیمت مواد غذایی را بهطور سرسامآوری افزایش دهد و در میان واردکنندگان به تلاش دیوانهواری برای به جنگ آوردن غله دامن زند.
در ماه مارس اخبار نگرانکننده دیگری از ناسا رسید: لایه ازن که زندگی روی زمین را در مقابل آثار مخرب اشعه ماوراءبنفش محافظت میکند، در تمامی پیرامون کره زمین رو به نازک شدن گذاشته بود و از بین رفتن لایه ازن دیگر به مناطق قطبی محدود نمیشد. بیش از 100 دانشمند از 7 کشور جهان، 16 ماه از وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل دقیق اندازهگیریهای ازن جو از طریق ماهواره و از روی زمین کرده بودند. آنها دریافتند که بین سالهای 1969 تا 1986 در نوار پر جمعیتی از نیمکره شمالی که در واقع تمام ایالات متحد قارهای و اروپا را دربرمیگیرد، لایه ازن زمین 7/1 تا 3درصد کاهش پیدا کرده است. این از دست رفتن لایه ازن در زمستانها بیشتر بوده و به 3/2 تا 2/6درصد میرسیده است. بدین ترتیب مشخص شد که اگر انتشار مواد شیمیایی نابودکننده لایه ازن به اندازه کافی مهار نشود، بیگمان در آینده تعداد مبتلایان به سرطانهای پوستی بیشتر خواهد شد و محصولات کشاورزی بیشتری از بین خواهد رفت و حیات آبزیان آسیب بیشتری خواهد دید.
در سال 1988 علائم محلی و منطقهای فشار محیطزیست که بعضی از آنها در حد فاجعه بود، ظاهراً امری عادی به نظر میرسید. در اوایل سپتامبر، دو سوم بنگلادش به زیر آب رفت. این رویداد بهطور مستقیم نتیجه بارانهای سنگین موسمی بود، اما بهطور غیرمستقیم از اختلال در چرخه آبشناختی منطقه آبخیز هیمالیا به علت نابودی سریع جنگلها در دهههای اخیر نشأت میگرفت. سیلهای بنگلادش در دهه هشتاد بهگونهای نمایان خطرناک شده بودند. سیل 1988 که بدترین سیلی است که مردم به یاد میآورند؛ زیرا 25 میلیون نفر از جمعیت 110 میلیونی این کشور را بیخانمان کرد و آنها را به صفوف فزاینده پناهندگان زیستمحیطی افزود. اخبار هشداردهنده دیگری در مورد نابودی جنگلها از برزیل رسید. اطلاعاتی که در طی فصل خشک سال 1987توسط ماهواره جمعآوری شده بود، نشان داد که جنگل بارانی آمازون خیلی سریعتر از آنچه پیشبینی میشد، در حال نابودی است. فقط در 1987 مقدار حیرتانگیز 8 میلیون هکتار از جنگلها، یعنی منطقهای به وسعت کشور اتریش سوزانده شده بود و پیشبینی میشد که در فصل خشک سال 1988 میزان سوزاندن درختان حتی از این مقدار هم بیشتر باشد. این انهدام روزافزون، تعداد بیشماری از انواع مختلف گونههای گیاهی و حیوانی را به سمت نابودی سوق میدهد و بر تغییرات آبوهوایی ناشی از اکسید کربن میافزاید و چرخه آب شناختی پر قدرت منطقه را نیز به نابودی تهدید میکند و این تغییرات بهسهم خود میتواند الگوی آب و هوایی نیمکره و حتی احتمالاً تمام جهان را تغییر دهد.
شاید برجستهترین وجه تمایز سال 1988 با دیگر سالها میزان تأثیر خطرهای زیستمحیطی بر عواطف و زندگی مردم بود. در طول تابستان بهنظر میرسید که میزان توجه و علاقه آمریکاییها به محیطزیست، همانند جیوهای که در دماسنجهای اتاق پذیراییشان بود، به ارتفاع بیسابقهای رسیده است. در عرض چند هفته آنها آماج خبرهایی بودند همچون آلوده شدن شنزارهای ساحلی شرق به مواد زاید دارویی، از بین رفتن محصولات در سراسر مراکز عمده کشاورزی بر اثر خشکسالی مداوم، آتشسوزی در پارک ملی مشهور «یلواستون» و میزان خطرناک آلودگی هوای پیرامون خانههایشان.
در اروپا نگرانی مردم نسبت به محیطزیست بر اثر مرگ هزاران فوک در آبهای اروپای شمالی بهشدت برانگیخته شد، بگذریم که بعداً گفته شد آلودگی چندان در این امر دخالت نداشته است. آلودگی دریای آدریاتیک هم منجر به کشته شدن ماهیها و مهاجرت توریستها از گستره طولانی خط ساحلی ایتالیا شد. مقامات شوروی شنا در دریاهای سیاه و بالتیک و دریاچه آرال را به سبب خطرات ناشی از آلودگی ممنوع کردند. منابع آفریقای غربی در مورد تخلیه فضولات سمی در ساحل خود هشدار دادند و فاجعه سیل بنگلادش آنچنان مصائبی ایجاد کرد که اکثر مردم حتی تصور آن را هم نمیکردند. بهنظر میرسید که طبیعت دچار یک سیر قهقرایی شده است.
اما آیا نگرانی و شور عظیمی که بر اثر حوادث سال 1988 ایجاد شد، چه نتیجهای بهبار آورد؟ آیا آن هم مانند گرمای تابستان بهتدریج رنگ خواهد باخت؟ یا خواهد توانست به عامل فشار نیرومندی تبدیل شود که سیاستگذاران را مجبور کند به تهدیدهای خطرناکی که این سال نمونهای از آنها را آشکار کرد، پاسخی مناسب دهند؟
وجه تمایز عصر زیستمحیطی جدیدی که در مرحله آغاز قرار دارد، این است که مسائل آن واقعاً مقیاسی جهانی دارند. حتی در همان حالی که کشورها درگیر مسائل محدودتری مانند بارانهای اسیدی و مواد زاید سمی و فرسایش خاک هستند، خطراتی جهانی که ابعاد بیسابقهای دارند بر آنها تحمیل میشود. مبرمترین وظیفهای که اکنون در مقابل ما قرار دارد آن است که بکوشیم تا دیدگاه مشترک خود در مورد جهان در خطر را به اتحادهای بینالمللی و اقدامات شجاعانهای که برای حفاظت از کره خاکی لازم است،
تبدیل کنیم. ادامه دارد