98-11-12
نام نمایشگاههــا را اغلب بیـنالمللی نیــز میگذارند و هر سال نیز بر هزینههای شرکت در این نمایشگاهها افزوده میشود و از سوی دیگر تعداد بازدیدکنندهها هم به مرور زمان رو به کاهش است!
این پرسش نیز نزد اهل فن مطرح است که آیا توسعه پایدار کشاورزی با تعداد بازدیدکنندههای این قبیل نمایشگاهها نسبت مستقیم ندارد؟ و اصولاً هدف و انگیزه حمایت یا عدم حمایت از برگزاری این نمایشگاهها چیست؟
معمولاً پس از پایان هر نمایشگاه، اعداد و ارقامی حاوی تعداد بازدیدکنندههای داخلی و خارجی، حجم معاملات انجام گرفته در طول برگزاری و نیز رضایتمندی شرکتکنندهها و بازدیدکنندهها، اعلام میشود تا نتیجه این برگزاریها با هزینههای هنگفت اعلام شود. چرا که برگزار کنندهها در برگزاری نمایشگاههایشان بعضی مسئولان ذیربط را ترغیب میکنند تا شرکت کنندهها را با هر انگیزهای و گاهی نیز با وعدههای سر خرمن به این حضور دعوت کنند و بدین منظور دربهای باغ سبز نیز نشان میدهند.
حال این پرسش نیز از سوی شرکتکنندهها مطرح شده است که چرا برگزارکنندهها پس از پایان نمایشگاه، مراسمی را با حضور غرفهداران و رسانهها برگزار نمیکنند تا نتیجهگیریها به طور شفاف اعلام شوند؟
چرا اکثر شرکتکنندهها در این قبیل نمایشگاهها، بخصوص با حضور حداکثر یکهزار بازدیدکننده در مقایسه با 400 هزار بازدیدکننده نمایشگاههای بزرگ جهان با حداقل بیش از 50 درصد شرکتکننده خارجی و بیش از یکصد هزار نفر بازدیدکننده خارجی، علت این تعداد حداقل بازدیدکننده را جستجو و تحلیل نمیکنند و یا فصل نامناسب برگزاری آنها را توجیه نمینمایند؟
چرا بخش دولتی و برگزارکننده بخش خصوصی که برپایی چنین نمایشگاههایی را ترویج و تشویق میکنند، در اختتامیه نمایشگاه به پرسشهای نمایندگان تشکلها و رسانههای تخصصی، حداقل به خاطر صرف میلیاردها تومان هزینه شرکتکنندهها جواب نمیدهند
درحالی که در کشورهای صاحبنام کشاورزی، هر دو سال یکبار نمایشگاه بزرگ کشاورزی را برگزار میکنند ولی در کشور ما با وجود رکود محسوس کسبوکار در این حوزه، سالانه بیش از 20 نمایشگاه کشاورزی نیمبند یا برخی اثرگذرا برگزار میشود؟
چرا سالانه بیش از 5 نمایشگاه کشاورزی فقط در تهران برگزار میشود که انگیزه شرکتکنندهها اکثراً حضور مسئولان است؟
جالب آنکه که بازدید مسئولان در روز اول بسیار نویدبخش میباشد و در روزهای بعد تعداد کم بازدیدکنندهها که 90 درصد آنها فقط نظارهگرند و در رونقدهی کسبوکار شرکتکنندهها، نقشی ندارند، تأسف بار است.
چرا بخش دولتی و برگزارکننده بخش خصوصی که برپایی چنین نمایشگاههایی را ترویج و تشویق میکنند، حاضر نیستند که در اختتامیه نمایشگاه به پرسشهای نمایندگان تشکلها و رسانههای تخصصی حداقل به خاطر صرف میلیاردها تومان هزینه شرکتکنندهها جواب دهند و توجیه اقتصادی برگزاری این قبیل نمایشگاهها را جمعبندی کنند؟
صاحبان سالن و فضاهای نمایشگاهی که اکثراً دولتی هستند، سالانه سودهای قابلتوجهی را نصیب مجموعههای اقتصادی خود میکنند و گاهی نیز برای حضور انبوهتر شرکتکنندهها، امضاءداران طلائی را به همراه برگزارکنندهها به کمک میگیرند، هرچند که همیشه ما خوشبینانه به آنها نسبت دستپاکی میدهیم.
البته سودهای حاصل شده از اجاره نمایشگاهها به برگزارکنندهها و اجاره آنها به غرفهداران، ارقامی را به خود اختصاص میدهد که البته عدهای از آن انتفاع میبرند، ولی سودی که دولت از اجاره نمایشگاهها میبرد در مقابل از دست رفتن انگیزه صاحبان حرفه و فن، صنعت و از همه مهمتر کشاورزی، ضررهایی را به پیکر اقتصاد کشاورزی وارد ساخته است که به خصوص در زمان تحریمهای ظالمانه دولت آمریکا و کشورهای دست به سینهاش، که عدم رعایت حال عاشقانی که در این موقعیت بحرانی اسیر تحمیل این هزینهها از یک سو و بوروکراسی اداری از سوی دیگر شدهاند، دولت تدبیر و امید را با میلیاردها برابر سودی که از کرایه نمایشگاهها حتی از شرکتکنندههای خارجی دریافت میکند، دچار ضرر و زیان و رکود ساخته است و متعاقباً برای جبران این صدمات اقتصادی، برخی از دولتمردان برای حفظ موقعیت شغلی خود، از دوران رشد اقتصاد کشاورزی سخن میگویند، تا شاید بتوانند ضمن حفظ موقعیت شغلی خود، به تولیدکنندگان نیز اعتماد به نفس برای ادامه تولید دهند.
آیا امکان ندارد که نمایشگاه بینالمللی تهران، همزمان با برگزاری نمایشگاه بزرگ «ایران آگروفود» چند سالن و محوطه را نیز با حداقل هزینه در اختیار صنوف مربوط به تراکتور، کمباین و ادوات و تجهیزات نهادهها و آبیاری کشاورزی قرار دهد، تا این حرفهها در سراشیبی سقوط به خاطر رکود نسبی نجات پیدا کنند
حال این پرسش مطرح میشود که آیا امکان ندارد که نمایشگاه بینالمللی تهران، همزمان با برگزاری نمایشگاه بزرگی به نام «ایران آگروفود» که همیشه در فصل بهار در تهران برگزار میشود، چند سالن و محوطه را نیز با حداقل هزینه در اختیار صنوف مربوط به تراکتور، کمباین و ادوات و تجهیزات نهادهها و آبیاری کشاورزی قرار دهد، تا این حرفهها در سراشیبی سقوط به خاطر رکود نسبی نجات پیدا کنند و نیز بتوانند قدرتمندتر، پشتوانه توسعه مکانیزاسیون قرار گیرند؟
آیا این فکر و اندیشه نباید در ذهن مسئولان وزارت جهاد کشاورزی و رئیس مرکز توسعه مکانیزاسیون، مسئولان آب و آبیاری و نهادهها قرار گیرد که این صنوف را به دور هم جمع کنند و آنها را از این پراکندهجوئیها رهایی بخشند تا به جای برگزاری بیش از 20 نمایشگاه مشابه در استانها، با برپایی یک نمایشگاه بزرگ در کنار «ایران آگروفود» که بیشتر شرکتکنندگان آن در صنعت غذا و صنایع تبدیلی نیز میتوانند مشتریان، سازندگان و عرضهکنندههای ماشینها و نهادههای کشاورزی در این نمایشگاه باشند زمینههای رونق مکانیزاسیون و استفاده بهینه از نهادههای کشاورزی را فراهم سازند؟ زیرا بلاخره کود را باید با کودکار، بذر را با بذرکار و سم را با سمپاش، جملگی با برچسبهای استاندارد مورد استفاده قرارداد.
اگر این موافقت از سوی مالکان فضای نمایشگاهی عملی نشد، وزارت جهاد کشاورزی در تهران، مشهد، شیراز و اصفهان با عنوان پرجاذبهترین استانهای برگزار کننده نمایشگاهها، میتواند فضای بزرگی را که در اختیار دارد و در گذشته نیز، معاونت آب و خاک در کرج، سازمان تحقیقات در تهران، محوطه اکبرآباد در شیراز و فضاهای مشابه آن در مشهد، تجربیات برگزاری نمایشگاهها با هزینههای بسیار کمتر، قابل تعمق و تکرار است.
البته بدین منظور باید این فکر را از اذهان بزداییم که با این ابتکار چه کسانی ضرر یا سود میبرند، بلکه آنچه که مهم است اینکه اقتصاد کشاورزی ما چه مقدار رشد و توسعه مییابد؟
در این صورت برخی دولتمردان نیز به جای تکرار 20 بار حرفهای تکراری در هر نمایشگاه، فرصت پیدا میکنند در کنار نوآوریها، افکار و توصیههای مدیریتی جدیدی را مطرح کنند و اختیارات کافی نیز به صنوف بدهند تا در زمان افتتاح نمایشگاهها صدها نفر از بخش دولتی و خصوصی به دنبال مقامات و مسئولان بازدیدکننده راه نیافتند تا برای خودنمایی یا طرح درخواستهای ضروری برای رونق کارشان التماس کنند.