
99-3-10
در نامه سرگشاده به مهندس حجتی وزیر سابق جهاد کشاورزی مطرح شده بود:
آقای وزیر، شما را اغلب در بازدیدها و افتتاح پروژههای جدید از سیمای جمهوری اسلامیایران مشاهده میکنیم، ولی همه مزارعی را که بازدید میکنید و هم صحبتهایی را که میشنوید، شاید از چند درصد کل مزارع کوچک و بزرگ کشورمان تجاوز نکند.
گزارشهایی را هم که همکارانتان به شما انتقال میدهند نیز، نمتوانند همیشه با بلندنظریهای شما وفق داشته باشد. ضمن آنکه بهنظر اهل فن، اکثر نامهها و اطالعرسانی افراد نگران در بخش کشاورزی، متاسفانه بیجواب میمانند.
آقای وزیر، این باقیمانده زمان مدیریت شما و همکارانتان تا چشم برهم بزنید، به اتمام میرسد، ولی خروارها درد دل و پیشنهادات از مدّتها پیش در نوبت گفتن و شنیدن نزد شما قرار دارند. حتی برخی از دوستان قدیمیشما فکر میکنند که شما با آنها قهر کردهاید یا دیگر حوصله شنیدن مسائل و راهحلهای قابل اجرا را در بخش ندارید که البته ما میدانیم که چنین نیست، ولی بیش از یکسال است که از جلساتی که مربوط به مکانیزاسیون کشاورزی بود، دیگر خبری نیست، شاید این گونه به شما القا کردهاند که همه امور مدیریتی این حوزه بدون دغدغه و نگرانی در حال توسعه است که ناگزیریم همه این نکتهها را پس از پایان دوره شما، بازگو کنیم که به یقین در آن زمان دیگر نمیتوانیم چارهجویی نماییم و البته برخی از این نارساییها به خارج از بخش از جمله وزارت صنعت مربوط میشود.
از آنجایی که دولت تدبیر و امید، در شعارهای انتخابی و تشکّلها را مالک رونق بخش خصوصی تعریف کرده بود، لذا اکنون که اکثر این تشکّلها و اعضای آنها از تدابیر و وعده داده شده ناامید شدهاند. از برخورد زیرمجموعههای شما گله دارند که پس چرا با انتخاب برخی از اعضای این تشکّلهای و راهاندازی انفرادی کار آنها، سعی در اختلافافکنی نزد این تشکّلهای بیاختیار کردهاند؟ که این تفرقهافکنیها در خانواده بزرگ و دوستداشتنی کشاورزی کشورمان زمینهساز بیاعتنایی غیرمتخصصها در سایر وزارتخانهها و دلالهای پولدار بیرحم شده است.
به وزیر محترم توصیه میشود که برخی از مدیران با امضاهای طلایی را بیش از 2 سال بر سر آن پست نگمارند تا التیامیبرای کشاورزان عاشق و دردمند کشورمان باشد.
این برخوردها در حالی است که تشکّلهای مختار میتوانستند در شرایط تحریم و تنگناهای اقتصادی، مونس و همیار بخش دولتی باشند که متأسفانه فاصلهها آنچنان زیاد شده که حاصل آن بیاعتمادی، کاهش سرمایهگذاری و اشتغالزایی غیرموثر شده است که همه این نارساییها از فقدان راهبردهای پایدار سرچشمه میگیرد. با این حال، نظر ما بر این است که وزارت جهاد کشاورزی، تشکّلهایش، همه مجّلات تخّصصی و حتی دانشکدههای کشاورزی و مدارس حرفهای ذیربط جملگی عضو یک خانواده هستیم.
اگرچه همه نمایندگان بخشها و قسمتهای ذکر شده وقتی بر سر میز مذاکره بنشینیم. انتقادات زیادی را به یکدیگر داریم که برای رفع همه آنها، حسن نیت، درستی و صداقت و هماهنگیها، میتواند چارهساز رفع مشکلات این خانواده بزرگ در جهت توسعه پایدار کشاورزی باشند.