98-6-34
تقریباً به تعداد نویسندگان کتب مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد. مدیریت یعنی کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی. لازمه موفقیت آن است که همه مدیران به مهارتهای اجتماعی و انسانی مجهز باشند. به عبارت دیگر، مدیریت عبارت است از دستیابی به هدفهای سازمانی از طریق هدایت و رهبری، بنابر این هرکس حداقل در مراحل مشخصی از زندگی خود یک مدیر است.
واقعاً باید گفت که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدیریت آموزش فراگرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت. در واقع بخشی که با آموزش فراگرفته میشود، علم مدیریت است و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختهها در شرایط گوناگون میشود، هنر مدیریت مینامند.
به عبارتی دیگر، علم دانستن است و هنر توانستن یا میتوان گفت مدیر کسی است که اداره افراد یک مؤسسه تولیدی، بازرگانی یا خدماتی را به عهده داشته و با استفاده از منابع انسانی و مادی، آن را به نحو مطلوب اداره کند و به منظور نیل به اهداف معین که از طرف کارفرما یا هیئت مدیره تعیین شده در واحد تحت سرپرستی خود فعالیت نماید. وی همچنین مسئولیت بازدهی و بهرهوری بیشتر کارکنان خود را از نظر کمیت و کیفیت عهدهدار است. به عبارت دیگر، مدیریت یعنی هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای رسیدن به هدف. در تعریف دیگر میتوان مدیریت را سرپرستی انجام دادن کارها به وسیله و از طریق دیگران بیان کرد.
در تعاریف فوق بر دو موضوع تأکید شده است:
1- وجود اشخاص مناسب برای انجام کارها
2- به انجام رساندن کارها به نحو مطلوب
انواع مدیریت
- مدیریت خودکامه (دیکتاتور)
در این نوع مدیریت، مدیر بدون هیچگونه نظرخواهی از سایر همکاران خود یا ارائه توضیح در خصوص علت اقدامات جاری، دستورالعملهایی را با خشونت صادر میکند. این نوع مدیریت با کمترین حس وفاداری نسبت به سازمان انجام وظیفه نموده و همیشه به حرفه، تخصص و مهارت خویش کاملاً معتقد است.
این گروه از مدیران روی تمایلات خود تکیه بسیاری دارند و بر اساس معلومات فنی و حرفهای خود عمل میکنند و در صورتی که مقررات و آئین نامههای سازمانی با نظراتشان مخالف باشد، هیچگاه به آنها اهمیت نخواهند داد. این گونه مدیران، اعمال سلیقه شخصی را در حل و فصل مشکلات جایز میدانند و از این جهت، تمامی امور سازمان خود را به روش شخصی اداره و همیشه از کلمه «من» بهجای «ما» استفاده میکنند.
این گونه فضای مدیریتی، محیط کاری سخت و نامناسب دارد. در حال حاضر این نوع مدیریت ممکن است در مشاغل خاص مانند مشاغل نظامی تأثیر داشته باشد، اما در موارد دیگر، عدم موفقیت آن کاملاً به اثبات رسیده است. - مدیریت مهارگسیخته
در مدیریت باری به هر جهت و مهارگسیخته، مشکلات به عهده کارکنان است و در مواقع ازدحام، شلوغی و نابسامانی کار، مدیر در صحنه کار حضور ندارد، در دفتر کار خود میماند و از مقابله با مشکلات خودداری میکند.
در این گونه مدیریت، گاهی روابط جای قوانین و ضوابط را گرفته و همشهری بودن، همزبانی، هم مذهب بودن و هم مسلک بودن باعث میشود افراد و کارکنان سازمان، جایگاههای رسمی خود را فراموش و در قالبهای غیررسمی و دوستانه با هم ارتباط برقرار کنند. گاهی این افراد به جای عملکرد مفید با ایجاد تشکلها، سد راه تحقق اهداف رسمی سازمان میشوند.
در کشورهایی که تنوع و گوناگونی نژاد، مذهب و زبان وجود دارد، تشکلهای غیررسمی در سازمانها بیشتر و قویترند. در چنین فضایی در سازمان یا هتل، فرهنگ سخنگویی جانشین عمل و اقدام شده و سخن بسیار و عمل اندک میشود.
کار مدیریت و کارکنان، حرافی و لفاظی است و به فعالیت و تلاش در راه تحقق اهداف توجه چندانی نمیشود و در نتیجه نظام کاری، بیتحرک و منفعل است. هر کس کار و وظیفهاش را به دیگری واگذار و از پاسخگویی شانه خالی میکند و با آنکه میداند صداقت در کلام ارزشمند است، در سازمان بیصداقتی شایع میشود.
محبت و صفا ستایش میشود، ولی روابط مدیران و کارکنان خالی از احساس و عاطفه است. همه برای یکدیگر خط و نشان میکشند و برای خود جلوه دادن، دیگران را
سرکوب میکنند.
این روش مدیریتی بسیار ناموفق بوده و با مشکلات پی در پی به سرعت برکناری مدیر را در پی خواهد داشت. - مدیریت دموکراتیک
در این نوع مدیریت، مدیر ضمن هدایت فعالیتهای واحد تحت سرپرستی خود، خویشتن را نیز عضوی از اعضای تیم دانسته و به صورت بحث و گفتوگو و اظهار نظر در جلسات، کارکنان را در تصمیمگیریها سهیم میکند. در مدیریت به روش دموکراتیک، ارتباط بین مدیران و کارکنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از علمای مدیریت نقش اطلاعاتی و ارتباطی مدیر را در سازمان جزء اساسیترین نقشهای او قلمداد کرده است. - مدیریت مشارکتی (جدی و مهربان )
مدیریت مسئولیتپذیری است که با برگزاری جلسات با معاونان و کارکنان، مسائل و مشکلات را از طریق بحث و مشاوره به طور جدی حل نموده یا با مهربانی در حل آنها سعی و کوشش کند، همیشه با مشکلات رودررو بوده و در صحنه حضور داشته باشد. هدف اصلی استفاده از این روش، مشارکت مدیران و معاونان در برنامهریزی، سازماندهی، ارتباطات سازمانی، تصمیمگیری و خلاقیت، فرآوری و در نهایت ایجاد صمیمیت است.
در این صورت همه مسئولان، انگیزه بیشتری برای رسیدن به هدفهایی که در تعیین آن توافق و همکاری کردهاند، نشان خواهند داد. در نتیجه از آنجا که کار از سوی همگان ارزشیابی میشود، ردههای پایین در رسیدن به هدفهای شغلی، رفتارهای خود را با محبت هماهنگ میکنند، نظرات سرپرست مستقیم خود در طول کار را دریافت میدارند و در صورت نیاز، اصلاحات لازم را به
عمل میآورند.
باید توجه کرد که هدفها و برنامهریزیهای آینده که با سعی، کوشش و تفاهم مشترک تعیین شده، باید منطقی و دستیافتنی باشند. در غیر این صورت، باعث فشارهای روحی و اضطراب در کارکنان رده پایین خواهد شد؛ به علاوه هدفها باید جدی بوده و جنبههای کیفی و کمی نتایج کار را در برداشته و بیشتر عینی و قابل اندازهگیری باشند. گاهی ممکن است لازم باشد هدفهای مورد توافق جهت ضمانت اجرایی بیشتر به تصویب رده بالاتر هم برسند.
1- مدیریت آموزشی
2- مدیریت استراتژیک
3- مدیریت اطلاعات
4- مدیریت ایمنی
عبارتست از توسعه سیستمهایی برای جلوگیری از سوانح، آسیبها و دیگر رخدادهای نامطلوب در محیطهای سازمانی. این کار شامل اقداماتی مانند جلوگیری یا کاهش وقایع یا سوانح نامطلوب برای کارکنان، بیماران یا … میشود.
5- مدیریت بازاریابی
واژه عمومی برای مدیریت وظیفه بازاریابی و برای مدیرانی که در واحدهای بازاریابی سازمانها کار میکنند و مسئولیت چنین مدیریتی را به عهده دارند.
6- مدیریت بحران
7- مدیریت بخش عمومی
8- مدیریت بیمارستان
9- مدیریت پروژه
شیوههای مدیریت معطوف به مدیریت پروژهها، شامل برنامهریزی، پیادهسازی و هماهنگی اغلب در یک مقیاس زمانی کوچک در کوتاه مدت
10- مدیریت تعارض سازمانی
فرآیند ایجاد، کنترل، کاهش و بهرهبرداری از تعارضات سازمانی
11- مدیریت تغییر
12- مدیریت تولید
مدیریت تولید عبارتست از فرآیند برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای تولید در یک سازمان برای تبدیل عناصر ورودی به محصولات تمام شده
13- مدیریت تیم
14- مدیریت خدمات
مدیریت خدمات عبارتست از فرآیند برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای ارائه خدمت توسط یک سازمان برای تبدیل عناصر ورودی به خدمات قابل عرضه
15- مدیریت خلاقیت
فنون مدیریت که به دنبال برانگیختن و ارتقای خلاقیت در سازمان هستند.
16- مدیریت دانش
17- مدیریت دولتی
عبارت کلی برای مهارتها و روشهای مدیریتی مربوط به مدیریت سازمانهای بخش عمومی و دولتی
18- مدیریت روابط مشتری
19- مدیریت زمان
فعالیتها و فرآیندهای برنامهریزی برای اینکه بتوان از زمان به مؤثرترین روش ممکن استفاده کرد.
20 – مدیریت زنجیره عرضه
21- مدیریت عملیات
شاخه یا رشتهای از مدیریت که بر مدیریت عملیات تولیدی و خدماتی، شامل حوزههایی مانند زمانبندی، جابهجایی و انبار مواد و مدیریت جریان کار تمرکز میکند.
22- مدیریت فرآیندهای کسب و کار
مدیریت فرآیندهای کسب و کار رویکردی به اداره فرآیندها در سراسر طول عمر آنهاست؛ از زمانی که در شکل اولیه ایجاد میشوند تا مراحل مختلف بهبود مستمر
23- مدیریت فناوری
فنون مدیریت مرتبط و بهکار رفته برای استفاده از فناوری در انجام کارها
24- مدیریت کتابخانه
25- مدیریت کسب و کار
تعریف: عبارت کلی برای مهارتها و روشهای مدیریتی برای مدیریت تمام عملیات و فعالیتهای یک موجودیت کسب و کار
26- مدیریت کیفیت
27- مدیریت مالی
28- مدیریت مزرعه
29- مدیریت منابع انسانی
مقصود از مدیریت منابع انسانی، سیاستها و اقدامات مورد نیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که به جنبههایی از فعالیت کارکنان بستگی دارد، به ویژه برای کارمندیابی، آموزش دادن به کارکنان، ارزیابی عمل …
30 – مدیریت مهندسی یا مدیریت صنعتی
31- مدیریت نوآوری
فنون مدیریتی که به انگیزش رفتار نوآورانه و تبدیل نوآوریها به فایده عملی و واقعی در قالب محصولات و فرآیندها میپردازند.
32- مدیریت هتل
33- مدیریت هزینه
فنون مدیریت مورد استفاده در امور مربوط به هزینه مانند، قیمتگذاری، برآورد هزینه و کنترل آن
ادامه دارد