98-7-26
- حفر چاههای عمیق غیرمجازدر برخی مناطق، به افزایش تولید در 3 هزار هکتار از اراضی زراعی منجر، ولی باعث شورشدن آبهای زیرزمینی و نگرانی نسل آینده به نیاز سرانه آب شده است.
آب و خاک و بازارسازی، در مخاطره سوء مدیریتها
مالکیت زمین و آب، از عوامل رشد کشاورزی
قسمت دوم
اشاره
در شماره قبل، آب و خاک و اقتصاد کشاورزی را مبتنی بر عناوین آب در ایران، میزان کالری دریافتی روزانه و خاکهای کشاورزی ایران تشریح نمودیم. در زیر، توجه علاقهمندان را به ادامه این مبحث جلب میکنیم:
تمام 50 میلیون هکتار زمین قابل کشت و چندین میلیون هکتار زمینهای بیارزش برای کشاورزی، در مالکیت افراد است که این امر، مشکلات متعددی در کشاورزی و بهرهبرداری از منابع آب ایجاد کرده و رقابت مخرب و فساد آوری برای شرب زمینهایی است که نمیتوانند آب کافی داشته باشند، بهوجود آورده است.
الف: این اعتقاد که آبهای زیرزمینی پایان ناپذیرند و این گمان که کشور خشکی مانند ایران بتواند همچون آمریکا و اروپای پر باران، تمام زمینهای خود را زیر کشت ببرد، از باورهای غیرواقعی و خطرناک و موجب آن است که هیچ اقتداری نمیتواند از حفر چاه مجاز و بیش از ظرفیت منطقه جلوگیری کند؛ بهطور مثال، در دهلران در مقابل 60 هزار هکتار زمین کشاورزی، با مهار کردن تمام آبهای سطحی و بهرهبرداری از همه امکانات آبهای زیرزمینی، با هزینهای حدود یک میلیارد ریال و طی مدت 8 تا 10 سال میتوان حدود 5 هزار هکتار از اراضی را آبیاری کرد و بنابراین 55 هزار هکتار باقیمانده، ارزش صفر دارد؛ در حالیکه آب، ارزش این اراضی را به هکتاری 500 هزار ریال میرساند و در اطراف تهران تا کرج آب ارزش زمین را از صفر به هکتاری تا چهار میلیون ریال میرساند و این مبلغ صرفنظر کردنی نیست و مالک زمین، هر مقدار دوستی و دشمنی و واسطه تراشی که بشود، میکند و هر مقدار تهمت و افترا که بتواند میبندد و هر اندازه رشوه حاضر است، بدهد و هر کار دیگری که بشود، میکند تا پروانه حفر چاه بگیرد و در نتیجه، تمام دستگاههای مربوط را به فساد بکشاند.
ب: عمق چاههای آب در استان یزد تا دو برابر پایینتر از گذشته رسیده است و در نقاطی نیز آب زیر زمینی از میان رفته است. آب چاههای منطقه کاشان بهعلت مصرف زیاد، رو به بشوری است و آنچه مأموران میگفتند که مصرف بیشتر و حفر چاه جدید میسر نیست، مردم نمیپذیرفتند تا بعضی بزرگان قوم که فرزندانی در دانشگاههای فرنگ داشتند، یک کارشناس آلمانی را دعوت کردند و چون او اعلام خطر جدی کرد، واقعیت را پذیرفتند، اما هنوز هم در خفا، چاه خلاف قانون حفر میکنند!
هژبر یزدانی معروف، مالکیت زمینهای وسیع و بیآبی را در منطقه اردستان از دولت آن زمان کسب و در آنها چاه حفر کرد و آب تمام چاههای دهات پایین دست منطقه را خشکاند و رعیتها آواره شدند؛زیرا آب محدود و زمین فراوان است. حفر چاه اضافی و برداشت بیش از ظرفیت از آبهای زیرزمینی مازندران باعث خواهد شد که آبهای شور زمینهای ساحلی، بهسوی منابع زیرزمینی آب شیرین کوهپایه شمالی البرز پیشروی کند و ذخایر محدود مذکور را به شوری تهدید نماید.
قابلیت کشت زمینهای زراعی یکسان نیست و در شرایط کار و آبیاری مشابه، تفاوت برداشت از دو زمین بسیار زیاد است. در مناطق بسیاری از کشور، مالک آب، مالک زمینهای کم ارزش برای کشاورزی است که در این اراضی کاشته میشود و زمینهای بهتر ناکاشته میمانند و جامعه زیان میبیند. مفهوم مالکیت زمین در شرق و بهخصوص در ایران به آن استحکام که در غرب و فرنگ بود و اینک ما هم آن را پذیرفتهایم، نبوده است و تکیه اساسی بر مالکیت آب بوده است و حتی ساخت اجتماعی فئودالیته، متکی به مالکیت زمین در سیر تحولات تاریخ ایران نایاب است، با این نشان که اسم یا نامی که مفهوم مشابهی از آن را برساند در گذشته ایران نمیبینیم و استثمار در قواره تیولداری و به فرمان شاه مخلوع و با اقتداری کافی برای دریافت باج و مالیات خود را نشان می داد و مدیریت جامعه متکی به نهاد ها و سنتهایی بر مبنای اقتدارهای عرفی رؤسای عشایر، ریش سفیدان و بالاخره نفوذ مؤثر روحانیون بوده است.
بهعلت محدود بودن منابع آب، بیشتر کشاورزان مجبور بودند از یک یا چند منبع مشخص استفاده کنند و همکاری دسته جمعی آنان دراینکار به نظام تولیدی جمعی انجامیده بود و روستاییان ناچار در کنار یکدیگر و در یک محیط تجمعی زندگی میکردند.
پس از اصلاحات ارضی در ایران، دولت وقت ناآگاهانه و بدون در نظر گرفتن نهادها و عرف و سنن روستایی، کوشید تا نظام جدید را در ده و روستاها مستقر و به روستانشینان تحمیل کند که در استقرار آن توفیق نیافت و تنها در بههم ریختن نهادهای اقتصادی و تولیدی روستاها مؤثر بود و تار و پود روابط سنتی و عرفی روستاییان را از هم گسیخت.
ما اینک هیچ گونه گرایش پسگرایانه و پیشنهاد بازگشت به گذشته را نداریم، اما تأکید میکنیم که مالکیت باید بر آب بنیان پذیرد و مالکیت زمینهای کشاورزی لغو گردد و زمین، مالکیت پذیری خود را از دست بدهد و چون گذشته محدوده کشت یک منبع آب نسبت به محدوده کشت منابع دیگر مشخص باشد. بدیهی است که نظر بر برقراری مالکیت خصوصی بر آب نیست و چنانچه از خلال سطور آینده احساس خواهد شد، در بهرهبرداری از آبهای جاری نوع مالکیت اجتماعی یا مدیریت مشترک را ترجیح میدهیم، اما در بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی نمیتوان حکم کلی داد و در مواردی باید مالکیت خصوصی بر آب را پذیرفت که در چنین مواردی لازم است حجم آبی که هر کس می تواند از چاه خود استخراج کند، بهدقت مشخص باشد.
کارشناسان برخواسته از شهر و تربیت شده در غرب که شناختی از ساخت اجتماعی جامعه روستائی در ایران و مبانی و نهادهای آن نداشتند و به کمک قوانین ساخته و پرداخته خودشان و قدرت مالی سنگین دولت تار و پود روستاها را در هم ریختند. باید موانع بازسازی روستا که ناشی از سیاست شهری پرور دولت است برچیده شود و اختیار و اقتدار به انجمنهای روستا سپرده شود تا روستایی بتواند نهادها و روابط اجتماعی خود را مطابق نیازهای امروزی برویاند و برقرار سازد.
بزرگترین عامل اقتدار در روستاهای ما، مدیریت آب است که به دست دولت افتاده است و سازمانهای آب منطقهای به بهانه سرمایهگذاری در مهار آب و ساختمان سد و دیگر تجهیزات پخش آب و شبکه آبیاری، این مهم را خود به عهده گرفتهاند.
پیشنهاد ما این است که این کار به روستاییان واگذار گردد. روستاییان میتوانند بهزودی دانش لازم را برای مدیریت و نگهداری تأسیسات مدرن امروزی فرا گیرند و به هرحال بهجای آنکه کارشناسان در استخدام دولت و سازمانهای آب منطقهای باشند، به استخدام روستاییان و شورای میرابی یا انجمن حوضه آبریز درآیند.جز با چنین روشهایی، روستاهای ما، قوام و استحکام لازم را به دست نخواهند آورد و کشاورزی ما رونقی نخواهد گرفت.
تقسیمبندی استانی ما که منطبق با ایالات ولایات سابق و منطقه نفوذ تیولداران بود، در این اواخر با نیازهای انتخابی وابستگان رژیم شاه مخلوع، تغییراتی کرده است؛ در حالیکه وابستگیهای اقتصادی و اعتقادی و فرهنگی مردم عامل مهمتری است و به آسانی دیده میشود که حدود حوضچههای آبریز میتواند مرز منطقی استانها بشود؛ زیرا از دورانهای بسیار دور، نیاز به مدیریت و پخش آب، ارتباط دائمی میان ساکنان هر یک از این نواحی برقرارکرده است و فرهنگ مشترکی برای آنان بهوجود آورده است و انجمنهای منطقهای باید در اطراف منابع آب و شبکه توزیع آب ایجاد شود. منبع آب میتواند یک سد یک رودخانه یا یک حوضچه آبریز باشد.