بیوتکنولوژی کلید ترقی و اساس پیشرفت کشورهای توسعه یافته در سه دهه اخیر در حوزههای زیر است:
1-پزشکی (روشهای تشخیص نوین و زودهنگام بیماریها، کیتها، داروها و واکسنهای نسل جدید، پزشکی مولکولی و …)
2-محیطزیست (بهیافت و بازیافت زیستی، تجزیه زیستی آلایندهها و پسابهای صنعتی، حفظ تنوع گونهها و ذخایر زیستی، مهار ریزگردها با پلیمرهای زیستی)
3-کشاورزی (تولید ارقام مقاوم به آفت، مقاوم به تنشهای شوری، خشکی و… ارقام غنیشده غذایی، ارقام دارای راندمان تولید بالاتر)
4-انرژی (تولید سوختهای زیستی، سولفورزدایی از نفت خام، رفع آلودگیها و پسابهای نفتی و…)
5-معدن (استحصال منابع معدنی بهویژه معادن کمعیار با کمک بیونیچینگ، پیوماینسگ و…)
6-صنایع نظامی (تولید انواع محصولات مبتنی بر بیونیک و سایبرنیتیک، حسگرهای زیستی، لباسهای حفاظتی هوشمند و…)
هجمههای رسانهای اخیر، در خصوص این فناوری و توانایی ویژه مهندسی ژنتیک در حوزه غذا و کشاورزی، نگرانیهایی را در جامعه به وجود آوردهاند.
-
اگر برای این فناوری، نگرانیهایی محتمل است، آیا میتوانیم از این فناوری صرفنظر کنیم و نیاز غذایی کشور را از طریق دیگر تأمین نماییم؟
-
اقلیم ما گرم و خشک است، بارش در کشور ما یکسوم اروپا و تبخیر 3 برابر اروپاست.
-
ما گنجینه عظیم ذخایر ژنتیکی و گونههای منحصربهفرد گیاهی با ویژگیهای متنوع داریم (گیاه اقلیم سرد، گیاه اقلیم گرم، گیاه اقلیم خشک و کویری، گیاه قادر به رشد در حاشیه آب شور و …) که هریک سرمایه ژنتیکی فوقالعاده برای استفاده در روشهای بهنژادی هستند.
-
زمین فراوان داریم؛ به نحوی که به دلیل کمبود منابع آب، از حدود 58 میلیون هکتار زمین قابل کشت کشور، فقط 14 تا 18 میلیون هکتار زیرکشت میرود.
-
بزرگترین سرمایه خاک ما در مناطق کویری و استانهای مرزی بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان، بایر رها شده است.
-
بزرگترین سرمایههای آبی ما در دریای عمان و خلیجفارس است که به دلیل شوری، قابل بهرهبرداری در کشاورزی نیست.
-
تقریباً 55% کالری سبد غذایی ما وابسته به واردات است و همواره از لیست 10 کالای دارای بیشترین حجم واردات، حداقل 6 مورد مرتبط با غذا و کشاورزی است.
-
از بیست کشور، فقط بذر صیفیجات وارد میکنیم.
-
شرکتهای بزرگ وابسته به قدرتهای بزرگ جهانی، امروزه بازار اقتصاد کشاورزی و غذا و به عبارت دیگر، امنیت غذایی جهان را در دست دارند و ما فعلاً در اسارت آنها هستیم (واردات گسترده و اجتنابناپذیر).
-
بیش از 25 دانشکده و پژوهشکده مرتبط با کشاورزی و هزاران استاد و دهها هزار دانشجو در رشتههای بیوتکنولوژی و کشاورزی داریم.
-
هر ساله تقریباً 6 مورد از کالای وارداتی از بین 10 مورد اول، مربوط به غذا و نهادهای مرتبط است.
-
واردات رسمی سالیانه سموم کشاورزی، حدود 900 میلیون دلار است که به دلیل کاهش ظرفیت باروری و قابلیت خاک و وجود آفات و بیماریهای گیاهی، تقریباً 5 برابر سرانه مصرف سم در اروپا، همراه غذا سم مصرف میکنیم.
-
بقایا و سم زیادی از طریق محصولات کشاورزی و با آب همراه در مزارع شالیکاری به سفرههای آب زیرزمینی راه مییابد، از طریق پای شالیکاران، سم جذب بدن کشاورز در مزرعه میشود و تبخیر آن هم، هوا را آلوده میکند.
-
بروز سرطان و بسیاری از بیماریهای دیگر از طریق این سموم اثبات شده است.
همین حالا! نه احتمال وقوع در آینده
روشهای جاری برای رفع نیاز
-
کشاورزان و متخصصان کشاورزی همواره در صدد افزایش بازده کمی و کیفی در تولید هستند تا محصول به صرفه و قابل رقابت به دست بیاورند.
-
کشاورزان ما از روشهای تلاقی در اصلاح نباتات به صورت سنتی (با انتخاب محصول بهتر به عنوان بذر) هم استفاده میکنند.
-
از روشهای علمی کلاسیک اصلاح نباتات هم سالیان طولانی است که برای دستیابی به بذر مطلوبتر استفاده میکنیم؛ به عنوان مثال، تلاقی ژنها برای یافتن نتایج بهتر که معمولاً بسیار زمانبر است.
-
از فناوری هستهای هم برای اصلاح بذر استفاده میشود؛ مثل ایجاد موناسیون به امید دستیابی به نتایج بهتر که به صورت چشمبسته، همه وجود بذر، تحت تأثیر تشعشع و ایجاد موتاسیون تعمدی قرار میگیرد تا موتاسیونهای مؤثر، شناسایی و به عنوان بذر انتخاب شوند!
نکته: نتیجه بعضی تغییرات در ظاهر گیاه قابل رؤیت است و مبنای انتخاب قرار میگیرد، اما آیا موتاسیونهای احتمالی آسیبرسان به ویژگیهای غیرظاهری، کیفیت و ارزش غذایی و تأثیرات آن بر سلولهای بدن، قابل شناسایی و ردیابی هستند؟
مهندسی ژنتیک چه میکند؟
-
همان اهداف اصلاح نژاد سنتی و کلاسیک را به صورت دقیقتر و سریعتر میسر میسازد.
-
تغییرات در ژن گیاه در کشاورزی هستهای با چشم بسته و غیرقابل کنترل است، ولی در مهندسی ژنتیک آگاهانه، هدفمند و قابل رصد است.
-
گیاهان تراریخته شامل آنهایی هستند که ماده توارثی یا DNA آنها از طریق مهندسی ژنتیک با وارد کردن ژن یک صفت خاص از منشأ یک ویروس، باکتری، حیوان و گیاه دیگر به منظور تأمین هدفی خاص، از جمله جنبههای کیفی و سلامت و بهرهوری بالا در کشاورزی و اقتصاد بهبود یافته باشد.
-
امکان تولید گیاه مقاوم به آفت وجود دارد تا گیاه از مصرف سم بینیاز شود.
-
امکان تولید گیاه با ظرفیت غذایی غنیشده مثل محصول زراعی واجد یون آهن، ید و… به منظور جبران کمبود وجود دارد.
-
امکان تولید گیاه مقاوم به تنش شوری برای امکانپذیر شدن کشاورزی با آب شور و ایجاد اشتغال و افزایش تولید ملی وجود دارد.
-
امکان تولید گیاه مقاوم به تنش خشکی و کمآبی برای امکانپذیر شدن کشاورزی در مناطق خشک، کویری و حاشیه دریاها، بهویژه در استان سیستان و بلوچستان و… قابل دستیابی است.
وضعیت موجود در جهان
اولین محصولات تراریخته (نسل اول) مورد استفاده در خوراک دام در سال 1996 وارد بازار شدند. بررسیها در سال 2013 در آمریکا نشان میدهد که بیش از 95 درصد از سطح زیرکشت چغندرقند، 93 درصد از سطح زیرکشت سویا، 90 درصد از سطح زیرکشت تخم پنبه و ذرت به کاشت محصولات تراریخته اختصاص یافته است.
به طور کلی در جهان، بیشترین مصرفکننده محصولات تراریخته، دامهای مزرعهای هستند. بیش از 15 سال است که نسلهای فراوانی از حیوانات اهلی تولیدکننده غذا، حدود 70 تا 90 درصد از کل محصولات تراریخته تولیدی را مصرف میکنند. این در حالی است که حدود 90 درصد از کل جیره دامهای اهلی و تولیدکننده غذا نیز شامل محصولات تراریخته ذرت، سویا، یونجه، کانولا و تخمپنبه است و الباقی (اسیدهای آمینه ضروری، ویتامینها و آنزیمها) نیز شامل افزودنیهای حاصل از موجودات زنده ریز تراریخته است.
در ایالات متحده، 148 محصول تراریخته از 19 گونه گیاهی شامل تمامی آنهایی که به طور وسیعی در خوراک دام استفاده میشوند (یونجه، ذرت، کانولا، تخمپنبه، سویا و چغندرقند) تأییدیه کشت گرفته و مورد استفاده قرار میگیرند.
سئوال: حال به نظر شما چه کنیم؟ از این فناوری صرفنظر کنیم یا بر آن مسلط شویم؟ آن را به خدمت بگیریم و در سایه قواعد علمی و مقررات ملی و نظارت دستگاههای حاکمیتی، منافع آن را به حداکثر و هرگونه نگرانی احتمالی آن را به حداقل برسانیم؟
طبیعتاً نیاز به امنیت غذایی غیرقابل چشمپوشی است. آیا باید از طریق اتکا بر توان ملی، نیازمان را تأمین کنیم یا با واردات تحمیلی؟
آبان99-سال 41-شماره 491-ص27