بهداشت خاک واژهای است که به فراوانی در گفتوگوها بر سر ساختار توسعه پایدار برای توضیح بهتر وضعیت و کیفیت خاک به کار میرود. مدیریت خاک در بخش کشاورزی، موضوعی اساسی است، اما هنوز شواهدی حاکی از اشکال مختلف فرسودگی خاک و از بین رفتن مواد ارگانیک آن، آلودگی و دیگر رخدادهای مضر باشد، در کشورهای پیشرفته وجود ندارد. کاهش مرغوبیت و پایین آمدن کیفیت خاک، برخی اوقات سریع و آشکار است و وقتی مدیریت ضعیف مرغوبیت منجر به فرسودگی آن میشود، این روند نمود بیشتری مییابد.
پایین آمدن کیفیت خاک به آهستگی و در طول زمان اتفاق میافتد و میتواند به گستردگی روی تولید کشاورزی و بر محیطزیست تأثیر سوء بگذارد؛ به همین دلیل، تحقیقات درباره سلامت خاک، از جمله نظارت بر چگونگی به کارگیری و مدیریت آن، از کاهش کیفیت خاک جلوگیری میکند.
بهداشت خاک
با استفاده از دو شیوه میتوان مفهوم بهداشت خاک یا به عبارتی، کیفیت خاک را شفاف کرد؛ در خصوص شروط و روشهای این دو راه، دو رویکرد کاهشگرا و همیشگیگرا وجود دارد.
رویکرد اول براساس تخمین وضعیت خاک با بهرهگیری از یک دسته شاخصهای مستقل نظیر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک آن صورت میپذیرد.
رویکرد دوم بر این فرض استوار است که بهداشت خاک فراتر از ویژگیها و عوامل موجود در آن است.
بهداشت خاک به عنوان یکی از مشخصههای کشاورزی پایدار، مبتنی بر این اصل است که تولیدات کشاورزی نباید دیگر خدمات اکوسیستم را که بشر از زمینهای کشاورزی انتظار دارد، به خطر اندازد؛ بنابراین، خاک بهداشتی کشاورزی آن است که بتواند به تولید غذا در یک سطح و با کیفیت مطلوب برای تأمین نیازهای بشر کمک کند. این موضوع باید همواره با روند اکوسیستم مورد نیاز برای حفظ کیفیت زندگی بشر و تنوع زیستی همراه باشد.
تصمیمهای کشاورزان همواره در کشاورزی و عوامل آن دخیلند و هرگونه اصولی که در ارتباط با سلامت خاک اجرا میشود، باید از اعتبار علمی و کاربردی برخوردار باشد. در سیستمهای کشاورزی که از بازده محصول و درآمد حداکثری برخوردارند، چه اینکه کشاورزی ارگانیک یا صنعتی باشد، کود و شخم بسیار تأثیرگذارند.
بیتردید، خاک ساختار پیچیدهای است که میتوان به آن به صورت چندوجهی با محدودیتها و مشخصات خاص نگاه کرد. مواد شیمیایی و فیزیکی انواع خاک، بسته به معیارهای متعددی نظیر آب و هوا و توپولوژی تعیین میشوند.
سیستم خاک کشاورزی، زیرمجموعه اکوسیستم کشاورزی و کارکرد آن متفاوت و در مقیاسهای گوناگون، موقتی است؛ برای مثال، در مقیاس کمتر از میلیمتر، میکروبهای خاک ساختار آن را با ترکیبی از جایگزینهای ارگانیک و معدنی اصلاح میکنند. چنین ترکیباتی به کمک باکتریها و قارچها به عنوان یک ساختار تغذیهای عمل میکنند، اما تغییر در ساختار داخلی و توپولوژی خاک، یک عادت میکروبی است و بر دسترسی و توزیع مناسب آن، مواد و گازها و حذف تولیدات متابولیک از آن مؤثر است. فعالیت میکروبی خاک، اساساً با دسترسی به کربن تثبیت شده امکانپذیر میشود.
بشر به محیط طبیعی و از جمله محیط و اکوسیستم مدیریت شده کشاورزی خود به عنوان آنچه محیطزیست خوانده میشود و کارکردهای خدماتی و تولیدی دارد، وابسته است. این عوامل، روند طبیعی تولید غذا و فیبر را برای تغذیه گیاه و کنترل بیولوژیکی آفات و بیماریها علاوه بر چگونگی جریان آب در خاک و کیفیت آن و نهایتاً کنترل شرایط اقلیمی جهان در بر میگیرد. در حقیقت تولیدات گیاهی و بهینهسازی محیطزیست، ناشی از عملکردهای بیولوژیکی خاکند. خاک ساختاری زنده با عملکردی پیچیده، با توجه به محیطزیست شیمیایی و فیزیکی است. خاکهای طبیعی و کشاورزی برای ارگانیزمهای مختلف عادات متفاوتی را رقم میزنند.
انتقال کربن با جابهجایی محل رویش گیاه اتفاق میافتد و دیگر مواد ارگانیک خاک نیز از رهگذر فعالیتهای مصنوعی روی آن و ویژگیهای خاص هر خاک تشکیل میشوند. مواد ارگانیک خاک به چرخه تغذیه و حفظ ساختار آن کمک میکنند و چرخه تغذیه آن نیز شامل نیتروژن، فسفر و سولفور است که انتشار اکسیدهای نیتروژن را نیز سبب میشود.
فرآیندهای بیولوژیک که به عملکردهای پایداری نظیر انتقال کربن و چرخه تغذیه اطلاق میشود؛ در نتیجه مجموعه عملکردهای بین ارگانیزمهای خاک اتفاق میافتد که در واقع، جزئی از مجموعه کامل خاک محسوب میشود. سرانجام اینکه بهداشت خاک به شرایط فیزیکی و شیمیایی و عادتی آن بستگی دارد که قسمتی از مجموعه فعالیتهای درون خاک است و از جمله مهمترین آن میتوان به روابط تغذیهای بین ارگانیزمها اشاره کرد.
مرداد 99-سال 41-شماره 488-ص 36