98-8-38
امروز دیگر هیچ روستائی شرایط ایجاد و مدیریت یک کارخانه صنعتی در رابطه با کشاورزی را ندارد، چرا که نتیجه آن تبدیل شدن تدریجی روستا به شهر است
مساله مهاجرت روستاییان به شهرها
وقتی کارخانهها برپا میشوند نیاز به نیروی کار در شهرها افزایش مییابد، درحالیکه با به کار گرفتن ماشین در کشاورزی ضریب اشتغال در روستاها کاهش خواهد یافت.
بهبود در بهداشت روستاها از مرگ و میرها میکاهد و بر جمعیتها میافزاید و بالاخره بالا رفتن سطح توقع و نیاز مردمان از زندگی موجب حرکت تودههای انسانی از روستاها به شهرها میگردد که جلوگیری از این حرکت مشکل و غیر لازم و بازگرداندن مهاجران ناممکن است و اینکه چگونه این مهاجران تنها جذب چند شهر بزرگاند و به جای کار مولد به کارها و خدمات غیرتولیدی پرداختهاند، ناشی از شرایط دوران شاه مخلوع و جامعه مصرفی با اقتصاد وابسته و دلالیها بوده است.
بهبود شرایط اقتصادی به این مهاجرت شکل منطقیتر خواهد داد و اگر بعضی صنایع سازگار زنجیرهها را از شهر کاستهایم. در حقیقت نمیتوانیم در روستاها تنها به کشاورزی اکتفا کنیم؛ زیرا درآمد ناکافی، روستاییان را آواره شهرها خواهد کرد و شایسته است نوعی از صنایع را در روستاها مستقر سازیم که فصول کاهش فعالیت کشاورزی را برای آنان درآمدزا کند.
باید میان آن صنایعی که برای کشاورزی است و آن صنایعی که میتوان در روستا رواج داد، تفاوت گذاشت.
قرنها از آن زمان که جوامع متمدن و پیشرفته با تقسیم کار و تخصص به دوران خودکفایی فردی و خانوادگی پایان دادند، میگذرد و تولیدکنندگان، کالا را، نه برای خود، بلکه برای بازار تولید میکنند و مواد اولیه را هم از بازار میگیرند.
در تقسیمبندی صنایع تولید کالاهایی با ماشین ساده و یکنفره میسر است و مجموعهای از تخصصها را نمیخواهد، در روستاها ترویج گردد تا هر کشاورز خود (یا به کمک یکی دو نفر از افراد خانواده) بتواند محصول را برای «بازار» تولید کند، بیآنکه فعالیت صنعتی او مخلّ فعالیت کشاورزی او باشد.
با آنکه مصرفکننده خیش و گاوآهن کشاورزان هستند، تولید خیش نه کاری است انفرادی و نه کار تنها یک ماشین و حداقل (حجم تولید اقتصادی) یک کارگاه آن بیش از نیاز یک روستا و یک بخش است و ماشین آلات و ابزار ساخت آن به نوعی است که خط تولید متنوع و چند محصولی را میطلبد و تولید دستی و انفرادی آن هم بسیار گران است و یکی دو کارخانه که در یک شهر صنعتی مستقر باشند، برای رفع نیاز اراضی زراعی کشور به انواع وسایل خاکورزی کافی است.
امروز دیگر هیچ روستائی تحمل ایجاد یک کارخانه تراکتورسازی کارخانه با ادوات کشاورزی را ندارد و اگر چنین کارخانهای را در روستا برپا کنیم، آنجا را تبدیل به شهر کردهایم، ضمن آنکه صنایع غذایی وابسته به کشاورزی هم در تحمل یک روستا نیست؛ به طور مثال یک کارخانه آب گوجه فرنگی و تهیه رب گوجه فرنگی را نمیتوان در یک ده و یا شهر کوچک نصب نمود.
این کارخانه به جای آنکه نزد یک محل تولید ماده اولیه باشد باید در کنار مصرف ایجاد گردد؛ زیرا:
این قبیل کارخانهها نیازمند تخصصهای متنوع و در سطح عالی آن هستند که جستجوی آنها در ده بیفایده و استقرار آنها در شهرهای کوچک بسیار گران تمام میشود.
این قبیل کارخانهها، متخصص برق، مکانیک، دیگ حرارت مرکزی و مشعل و تصفیه آب و انبارداری و نگهداری میوه و سبزی و آزمایشگاههای خاص مواد غذایی، قوطیسازی و غیره را به خدمت میطلبد.
وجود چنین کارخانههایی روستا را وادار میکند که تک محصولی باشد و به طور مثال همیشه گوجه فرنگی بکارد و این حرکت نوعی استعمار است و ممکن است روزی و سالی محصول دیگری پرمصرفتر باشد و کارخانه بیکار بماند.
برپایی یک کارخانه آب گوجه فرنگی و امثال آنها در کنار میدان تره بار و میوه تهران و یا تبریز و یا مشهد، این حسن را دارد که مازاد فروش نرفته میوهای را که از مناطق مختلف آمدهاند، مصرف میکند و از امکانات وسیع فنی شهر کمک میگیرد.
صنایع فلزی دستی یا ماشینی و یا مونتاژی بسیار سبک که میتوانند از فرصتهای بیکاری کشاورز استفاده کنند، بیشتر باب روستاها هستند که مصرف آب هم ندارند از آن نمونه ماشین ساخت گیره کاغذ میتواند چیزی به بزرگی یک ماشین تحریر باشد و قرقره سیم آن را در شهر ساخت و اگر روستایی روزی دو ساعت کار کند، کافی و با صرفه خواهد بود و یادگیری آن هم در یک جلسه میسر است. سر قلم و بسیاری از این قبیل فعالیتها را میتوان نامبرد که همگی آنها از خارج میآید.
ایجاد صنایع مونتاژی دستی و سبک در روستاها کاری بسیار قابل توجه و پر اهمیت است و میتواند یکی از ارکان مؤثر برنامه رشد و توسعه کشور و اساسی برای صنعتی شدن آن باشد، بی آنکه مزاحم برنامههای توسعه کشاورزی بوده، بلکه مکمل و پشتیبان آن بشود.
صنعتی شدن آلمان در اوایل قرن نوزدهم و در رقابت با صنایع پیشرفته انگلستان و فرانسه که بازارهای دنیای محدود آن روز را به طور کامل در انحصار داشتند، از چنین مسیری میسر شد و هم اکنون در چین و ژاپن این برنامه نتایج مفیدی به بار آورده است.
تا صحبت از حفظ سنتها و صنایع دستی میشود سراغ روستایی میروند، حفظ سنتها لازم است اما ازآن نمیشود نان خورد که این برای تفنن شهریها خوب است، خداوند شر قالیبافی را از سر زنان و دخترکان روستایی کم کند. اگر سرمایهگذاری در روستاها فقط در امور رفاهی باشد، نتیجهای بیشتر از شهرها نخواهد داد و روستاها، نه مرکز تولید، بلکه کانون مصرف خواهند شد و راه شهر و آداب شهرنشینی را به روستایی آموختهایم و او را زودتر آواره شهرها کردهایم.
سرمایهگذاری در شهرها و چه در روستاها باید در جهت تولید بیشتر باشد و کارگر و کشاورز از محل اضافه درآمد خود رفاه بیشتری بیابند و خود موجبات رفاه خود را فراهم سازند.
بیشتر صنایع جدید را در کنار شهرهای بزرگی که رشد آن ناشی از اقتصاد روستایی بوده است، دایر کردهایم که هم آب و هم روستایی را به سوی صنعت کشاندهایم، و از رونق کشاورزی کاستهایم.
در مناطق بسیاری مانند «میان دو آب» یا کنار رودخانههای کوچک که آب بیش از زمین است و بالاخره دامنههای کوههای زاگرس مناطق مناسب برای صنایع وجود دارد، رودخانههای لب شور نواحی جنوب ایران، به کار کشاورزی نمیخورند، ولی هزینه تصفیه آب آن برای مصارف صنعتی قابل توجیه است.
همچنین در مناطق کویری و کوهستانهای ایران مرکزی که میزان آب شیرین محدود و کمیاب بوده، بهای نسبی آب بیش از آن است که جهت امور زراعی مصرف گردد، استخراج معادن و صنایع وابسته به آن دارای توجیه اقتصادی منطقیتری است.
به جای بهرهگیری از این امکانات و استفاده از مطالعات وسیعی که در زمینه آب شده است برای استقرار صنایع به سوی شهرها میرویم و اصرار داریم حتی، در شهری مانند کرمان که آب آشامیدنی کافی ندارد و برای تأمین آب مصرف شهر ناچارند از کشاورزی بکاهند، صنایعی مانند چدنریزی که مصرف آبی آن بسیار زیاد است، دایر کنیم و چون مقامات مسئول آب به مقامات مسئول صنعت میگویند آب نیست، باور نمیکنند و خود را رأساً مهندس مشاور میگیرند که میتواند طرح ساختمان سد و کانال بدهد، اما نمیتواند آب خلق کند.
افزایش دانش کشاورزان در به کار گرفتن کود و بذر و ماشین و به خصوص آبیاری و زهکشی، آثار شگرف در افزایش تولید و بالا بردن درآمد روستانشینان خواهد داشت. آبیاری گیاهان امری بسیار دقیق است و کمبود آن موجب خستگی و کم باری و زیادی آن باعث پوسیدگی گیاه میگردد. همچنین استعمال کود و بذر و ماشین نیز باید با مهارت و دقت و به صور هماهنگ و سازگار با هم صورت گیرند که خدمات پیمانکاران دقیق صورت میگیرد.
همانطور که در بحث آموزش افراد شرح دادیم، ایجاد مدارس فنی کشاورزی به جای دوره راهنمایی و یا دوره دبیرستان در شهرهای کوچکی که محصور در مناطق کشاورزی هستند، میتواند بسیار مفید واقع گردد.
نتیجه
خوانندگان توجه داشتهاند که این یادداشتها مقدمهای بر برنامه صنعتی شدن تولید و بر سر آن بود که پس از 40 سال مجدداً تکرار کنیم به مردم و مسئولین دیدی تازه برای شناخت مسائل بدهد و مشکلات این راه پر پیچ و خم را بشناسانیم.
چون بنا را بر اختصار گذاشته بودیم از ذکر مآخذی که برداشتهایی از آنها داشتهایم، خودداری کردیم و بدیهی است که مباحث مربوط به رشد و توسعه کشور و صنعتی شدن تولید در کشور سری دراز دارد و فعالیتی بیپایان در جلوی روی ما قرار میدهد که بررسیها و تنظیم گزارشها و جدولها و صورتها و ایجاد سازمانها و تشکیلات آنها و حل بسیاری از مسائل اداری، اجتماعی و فرهنگی و قوانین مالی و حقوقی و کار را شامل میشود و کوششی همه جانبه و هماهنگ گروههای متعدد از کارشناسان و مجریان خبیر و بصیر و کارآمد را طلب میکند.
باشد که جامعه ما از عقبماندگی به در آید و موقعیت ارزندهای در میان دیگر جوامع بشری به دست آورد تا همزمان قیمت تمام شده حداقل خوراک روزمره مردم با قدرت خرید آنها سازگارتر شود.