98-5-8
قدر مسلّم تمامی تحقیقات و راهکارهای آموزشی، ترویجی برنامهریزیشده از قبل باید ترمیم و متحوّل شوند.
البته هنوز زود است که علل جاری شدن سیلابها و سیلها را ریشهیابی و ارزیابی کنیم، صرف نظر از اینکه چه تمهیداتی را میتوانستیم به کار گیریم تا از شدّت آنها بکاهیم و صدمات وارده کمتر شوند، میتوانیم به مواردی چند که سرفصلهای کلیدی هستند، اشاره کنیم:
1ـ نقش جنگلها
به طور کلّی جنگلها در سراسر جهان رو به کاهش و در برخی مناطق رو به نابودیاند و هر 30 ثانیه به اندازه سه زمین فوتبال از مساحت آنها کاسته میشود، به معنای دیگر، هر درخت در روز 10 گرم اکسیژن تولید میکند و هر نفر در روز 250 گرم اکسیژن نیازمند است؛ یعنی هر نفر به 10 درخت برای نفس کشیدن نیاز دارد،در حالی که در هر ثانیه 250 درخت در حال نابودی است. از آنجا که جنگلها، هم جذبکننده بارشها و هم جلوگیریکننده از شدّت هجوم آب باران هستند، حتّی برگهایشان میتواند از شدّت ریزشها بکاهد و در نتیجه کمترین آسیب به خاک وارد شود.
2ـ نقش آبخوانها
آبخوانها میتوانند از جمله شکار کنندههای آب باران و سیلابها در دامنههای کوهها و شیبها باشند.
3ـ خاکهای اسفنجی
اراضی زراعی در صورتی که خاک اسفنجی داشته باشند، میتوانند ذخیرهکننده آب باران و حتّی سیلابها باشند؛ البته اسفنجی کردن خاک مزارع تنها با کودهای آلی، بسیار گران تمام میشود و راهکار اصولی آن، تغییر روشهای خاکورزی، کاشت و داشت است. در شرایط گذشته و حال با کاربرد بیرویه کودهای شیمیایی و عبور بیش از 7 بار تراکتور در مزرعه برای عملیّات زراعی، غیر از فشرده شدن خاک مزرعه و نابودی میکرو و ماکروارگانیزمها و از دست رفتن مواد آلی خاک، نتیجه دیگری حاصل نشده است.
در حال حاضر، بیش از 90درصد خاک مزارع، حاوی کمتر از 7/0 مواد آلی است؛ در حالی که به ازای هر یکدرصد مواد آلی میتوان بیش از 82 هزار لیتر آب را در خاک ذخیره کرد، ضمن آنکه به علّت عدم چسبندگی سطح رویی خاکهای مزارع، با جاری شدن سیلاب، این سطح ارزشمند به همراه سیلاب به مناطق دیگر انتقال مییابد و به همین جهت امروز اکثر رودخانهها، سدّها و تالابها مملوّ از خاک ارزشمند سطحی مزارع آبی و دیم است که در واقع هزاران میلیارد تومان ارزش زراعی دارند.
4ـ نقش مکانیزاسیون
تحوّل در روشهای مکانیزاسیون میتواند راهکار آیندهسازی در مهار کردن سیلابها باشد. بدین معنا که به جای 8ـ7 بار عبور تراکتور برای کاشت یک محصول، فقط با یک بار عبور با دنبالهبندهای کشت مستقیم و رعایت مدیریت بقایای گیاهی، میتوان نه تنها از فشردگی خاک مزارع جلوگیری کرد، بلکه هر سال بر مقدار مواد آلی خاک افزود و در مدّت 5 سال با مدیریت بقایای گیاهی محصول قبلی و نیز رعایت گردش زراعی، قابلیت خاکها را برای جذب آب به چند برابر افزایش داد.
5ـ کسری برداشت علوفه
پیامد جاری شدن سیلهای اخیر و مشکلات ناشی از برداشت بسیاری از محصولات بهویژه در استانهای سیلزده، کمبودهایی در زمینه غلّات و علوفه و نیز دانههای روغنی به وجود آمده است که جملگی این مواد اولیه، ویژه خوراک دام و طیور و آبزیان هستند.
البته برخی از این مواد از جمله مربوط به خوراک کنسانتره شامل جو، ذرّت دانهای و سویا را میتوان از خارج وارد کرد، ولی ذرّت سیلویی و یونجه به عنوان مواد خشبی باید به میزان نیاز، در سهمیه برنامهریزی زراعت 5/8 میلیون هکتاری مزارع کشورمان لحاظ شوند که قبل از جاری شدن سیلها نیز این کسریها محسوس بودند و گاهی نیز دلالها با بازارگرمی، موجبات وارد آوردن ضرر و زیان تولیدکنندگان شیر و گوشت را فراهم کردند تا جایی که دامداران گاهی، گاوهای با تولید سالانه 7 تُن شیر را نیز به کشتارگاهها تحویل میدادند.
امروز دامداران آنچنان از نابسامانیهای مربوط به واردات و تأمین مایحتاج خوراک دام و طیور با ارز 4200 تومان، ارز نیمایی یا آزاد در سردرگمی قرار گرفته که راضی شدهاند، تمامی مواد اولیّه خوراک دامهای خود را با ارز آزاد، ولی تثبیتشده و بدون نوسان دریافت کنند تا قیمت تمامشده شیر را حتّی اگر تا هر لیتر 4 هزار تومان رسید، طبق عرضه و تقاضا در بازار بفروشند.
دامداران و مرغداران جملگی عقیده دارند که هر نوع تجارت با ارز 4200 تومانی به نام این صنوف، با تردیدهایی از جمله فساد مواجه است که در هر صورت به نام دامدار و مرغدار ثبت میشود؛ در حالی که تمام و کمال به آن تحویل نمیشود.
تحلیل آخر
با وجود آنکه هنوز ارزیابیهای سیلها زود است، ولی تا به حال این نتایج را میتوان انتظار داشت که حتّی در استانهای سیلزده مانند گلستان و خوزستان میشود نقاط مثبت و منفی را جستوجو و ارزیابی کرد.
در شمال استان گلستان خبرها حاکی از پُرعلف شدن مراتع است و برخی گندمزارها نیز از آبگرفتگیها در امان ماندهاند.
در خوزستان نیز به غیر از دهخدا، بستان، سوسنگرد، حمیدیه که حدود 25درصد از اراضی استان را در بر میگیرد، در بقیّه مناطق، عملیّات برداشت گندم صورت میپذیرد.
در استان فارس، برخی کارگران و کارمندان، با گرفتن مرخصی از کارفرماهای خود به دشت و صحرا و بلندیهای استان رفتند تا قارچهای دنبهای را که در نتیجه بارشها رشد کردهاند، پیدا کنند و هر کیلوی آن را به قیمت 50 هزار تومان بفروشند؛ در حالی که قیمت واقعی کم و بیش مشابه این قارچ باارزشی که در اروپا به آن «تروفل» نیز میگویند، حداقل 10 برابر بیشتر از قیمت فروش توسط مردم است.
در گشت و گذاری که در استان فارس داشتیم، با یک یا چند بار بارندگی، مراتع برای چرای دامها پُربارتر شدند که از این طریق میتوان امیدوار بود، گذشته از خسارات وارده، در برخی استانها آثاری از جبران خسارات در بخش کشاورزی را روی میز محاسبه آورد، امّا در کنار این درآمدزاییهای بیقاعده، به تدریج فاجعه غارت مراتع و خالی کردن این اراضی از گیاهان دارویی از جمله آنغوزه، کنگر، باریجه و بسیاری دیگر از گیاهان که حتّی فصل چیدن آنها نیز هنوز نرسیده بود، چیده و به قیمتهای اندک در کنار پیادهروها به فروش رسیده که صدمات آن کمتر از ضررهای سیل در این استانها نبوده است.
شگفتآور آنکه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری برای این غارتهای بیرحمانه توسط افراد غیرمتخصص صرفاً جهت درآمدزایی و به نام چیده برای صادرات مجوز صادر میکند!