بنا به گزارش فائو، ضایعات حیرتآور 3/1 میلیارد تن غذا در سال، تنها عامل اصلی بروز ضررهای اقتصادی نیست؛ بلکه لطمه بسیار بزرگی نیز به منابع طبیعی به عنوان مبنای تهیه غذای انسان میزند.
در میان عناصر کلیدی، غذایی که تولید، اما مصرف نمیشود، حجم آبی معادل جریان سالانه آب رود ولگای روسیه را هدر میدهد و 2/3 میلیارد تن به گازهای گلخانهای جو زمین میافزاید و سالانه بالغ بر 750 میلیارد دلار خسارت به تولیدکنندگان این محصولات وارد میسازد و این در حالی است که روزانه حدود 870 میلیون انسان از گرسنگی رنج میبرند.
در همین حال، حدود 54 درصد ضایعات غذا در سطح جهان هنگام تولید، برداشت و حمل و انبار کردن محصول ایجاد میشود و 46 درصد نیز مربوط به زمان فرآوری، توزیع و مصرف است. کشورهای در حال توسعه از ضایعات غذا در مرحله تولید رنج میبرند؛ در حالی که ضایعات غذا در کشورهای ثروتمند در مرحله خردهفروشی و مصرف ایجاد میشود.
در حال حاضر 26 کشور جهان با کمبود شدید آب مواجهند که اکثراً در شمال آفریقا و خاورمیانه قرار دارند و کشور ما نیز در 20 سال آینده از جمله کشورهای بحرانزده آب خواهد بود.
امروزه آب شیرین، ارزشمندترین عامل تولید محصولات کشاورزی است که ما متأسفانه آن را به دور از آیندهنگری و محاسبه توجیه اقتصادی، صرف تولید میکنیم؛ بدون آنکه ارزش واقعی آن را درک کرده باشیم!
در حالی که هر کشاورزی باید به ازای آب مصرفی، کیفیت و کمیت تولید را در مزرعه نیز تحقق بخشد که در اصطلاح بینالمللی به آن CPD با تولید به ازای قطرات آب میگویند؛ همچنین ملاک توفیق در مزرعه، بهرهوری به ازای مصرف یک متر مکعب آب محاسبه میشود. مصرف آب در کشور ما برای تولید محصول در مقایسه با کشورهای هم اقلیم، مانند مصر تا 2 برابر بیشتر، ولی میزان بهرهوری آن، نصف کشور مصر است. امروزه برای تولید یک کیلوگرم گندم، 2 متر مکعب آب مصرف میشود و در نتیجه، هر سال بر تعداد اراضی بدون آب و رها شده اضافه میگردد.
بیتوجهی و بیاعتنایی کارشناسان و مسئولان بخش آب و کشاورزی باعث افزایش قیمت تمام شده محصول و پرداخت آن توسط مردم شده است و اغلب نیز در بحث و بررسیها، کشاورزان را مقصر اصلی معرفی میکنند.
از طرفی، چون تعداد بیش از 20 میلیون نفر جمعیت کشورمان از کشاورزی ارتزاق میکنند، برای امرار معاش خود از زمین، هر نقطهای را که صلاح بدانند، حفر میکنند؛ به طوری که تعداد چاههای غیرمجاز از 350 هزار به 650 هزار حلقه رسیده و در نتیجه، سایر چاهها و منابع آبی کشور به خشکی و شوری گراییدهاند.
دولت قبلی برای جبران این عدم نظارت و بهرهبرداریهای غیراصولی و غیرمجاز از آبهای زیرزمینی، به احداث سدها روی آورد و به ساخت تعداد 600 سد بزرگ با حجم حدود 45 میلیارد متر مکعب آب، اقدام و آنها را مورد بهرهبرداری قرار داد؛ ضمن آنکه تعداد 130 سد را نیز در دست احداث دارد.
اکنون بخش کشاورزی ما با استهلاک سالانه حدود 10 میلیارد متر مکعب بیلان منفی آب، ناشی از اضافه برداشت از منابع زیرزمینی و فرسایش سالانه حدود 12 تن خاک در هکتار به سبب رهاسازی اراضی بیآب و به کارگیری روشهای غیرحفاظتی با شخمهای نسنجیده خاک و 7 بار عبور غیرضروری در مزرعه برای کاشت یک محصول و تولید به زور کاربرد سموم و کودهای شیمیایی اکثراً ناشناخته مواجه است.
هشدارها حاکی از آنند که شاخصهای مربوط به سرانه منابع تجدیدشونده آب در سال 1340، مقدار 5500 متر مکعب، در سال 1375، دو هزار متر مکعب، در سال 1385، رقم 1800 بوده و در سال 1400 به حدود 1300 متر مکعب کاهش خواهد یافت. وزارت نیرو وعده داده بود که بیلان منفی آب را در سفرههای زیرزمینی از 4/5 به 9/4 میلیارد متر مکعب کاهش دهد؛ در حالی که این بیلان امروز از مرز 5/6 میلیارد متر مکعب نیز گذشته است.
از ضایعات آب که بگذریم، با بهرهگیری از روشهای آبیاری تحت فشار، لازم است که معیارهای استفاده صحیح از تراکتور و دنبالهبندهایش را نیز در مزرعه با اعمال مدیریتهای موجه، رعایت کنیم؛ زیرا هدف استفاده از فناوریهای نوین، قرار دادن بذر در عمق مناسب و کود به میزان مورد نیاز در بستر هوموسی خاک است که ضرورت استفاده از روشهای حفاظتی را نیز الزامی میسازد؛ بنابراین تراکتورهای بیکیفیت با خدمات ضعیف و دنبالهبندهای ناسازگار با آنها، نه تنها کشاورز را با مسائل فنی مواجه میسازد، بلکه نمیتوانند بذر، کود، سم و دیگر عوامل تولید را نیز به درستی و براساس اصول علمی برای تولید مورد استفاده قرار دهند.
آنچه امروز بر سر فعالیتهای کشت و کار در کشورمان میرود، کاربرد تراکتورها، دنبالهبندها و کمباینهایی است که نهتنها فرسوده شدهاند، بلکه از نظر فناوری و ساختارهای حاوی استانداردهای روز، در شأن کشاورزان زحمتکش و امکانات کشورمان نیستند و حتی پشتوانه تحقیقات، آموزش و ترویج را نیز در خود نهفته ندارند؛ ضمن آنکه از اجرای طرح جایگزینی تعداد 350 هزار دستگاه تراکتور و 15 هزار کمباین نیز تاکنون خبری نیست.
در بین محصولات کشاورزی، گندم بیشترین سطح زیر کشت را دارد که براساس نیاز سالانه 13 هزار تن کشور، میانگین سرانه گندم، حدود نیم کیلوگرم در روز است و از زمان کاشت تا برداشت، 30 درصد ضایعات به جا میگذارد و صرفنظر از ضایعات ناشی از سوءمدیریتهای خاکورزی، کاشت و داشت، درصد عمدهای را در برداشت به خود اختصاص میدهد.
با نگرشی به وضع فنی کمباینهای موجود، متوجه میشویم که ضایعات برداشت گندم توسط این کمباینها امروز بیشتر از روشهای قدیمی، مانند جمعآوری خوشههای گندم در کنار مزرعه و کوبیدن آن توسط دام یا با خرمنکوبهای چوبی و فلزی است. کمباینهای فرسوده، امروزه مشکل سامانه کوبش و عدم تنظیم را دارند که نتیجه آن، باقی ماندن خوشههای گندم کاملاً کوبیده نشده روی زمین، همراه با دانههای شکسته است؛ همچنین اختلال در سرعت محیطی استوانه کوبنده، مقدار نامناسب خوراک ورودی به کوبنده و فاصله استوانههای کوبنده و ضدکوبنده، از عوامل مهم ضایعات در کمباینها است که شکستگی دانهها نیز به همین دلیل رخ میدهد.
تحقیقات نشان میدهند که بیشترین ضایعات در دماغه کمباین اتفاق میافتد؛ ضمن آنکه زمان برداشت، میانگین مساحت قطعات گندمزارها، عمر کمباینها، نوع کشت و مدیریت کار با کمباین، جملگی کل ضایعات را رقم میزنند.
با این وصف میتوانیم مسائل و چالشهای موجود در بخش کشاورزی را درباره تولید دیگر محصولات با ضایعات مشابه، مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
در تولید چغندر قند، پنبه، سویا و تا حدودی برنج و سیبزمینی، فناوری برداشت نداریم و این محصولات با دست یا ادوات کشنده برداشت میشوند که ضایعات برداشت نیمه مکانیزه یا سنتی را به بار میآورند و عمر کارخانههای فرآوری چغندر قند، پنبه و روغنکشی در کشور نیز به 30 تا 50 سال میرسد که این معضل نیز ضایعات ویژه خود را دارد.
ماحصل آنکه تولید یک کیلوگرم شکر از مزرعه تا ترخیص از کارخانه، حدود 7 دلار هزینه بر میدارد؛ در حالی که قیمت بینالمللی آن حداکثر یک دلار است و این نوع محاسبه در قیمت تمام شده سایر محصولات کشاورزی نیز کم و بیش صدق میکند؛ بنابراین یا باید چرخه تولید را با صرف هزاران میلیارد دلار اصلاح کنیم یا اینکه محصولات غیر قابل رقابت را از خارج وارد نماییم؛ زیرا تأمین غذای مردم شاید امروز امکانپذیر باشد، ولی برای تأمین غذای 200 میلیون نفر در آینده، ناگزیریم از همین امروز و به تدریج، تحولی را در روشهای مکانیزاسیون مزرعه ایجاد کنیم، استفاده از روشهای آبیاری تحت فشار را سرعت ببخشیم و مدیریتها را تقویت کنیم که تا به حال سیاستها و تدابیر اتخاذ شده دولتی در پشت درهای بسته، نتوانستهاند راهحلهای منطقی و قابل اجرا را ارائه دهند.
مهز99-سال41-شماره490-ص14