98-9-41
بهداشت خاک، واژه ای است که به فراوانی در گفت وگوها بر سر ساختار توسعه پایدار برای توضیح بهتر وضعیت و کیفیت خاک به کار میرود. مدیریت خاک در بخش کشاورزی، موضوعی اساسی است، اما هنوز شواهدی حاکی از اشکال مختلف فرسودگی خاک و از بین رفتن مواد ارگانیک آن، آلودگی و دیگر رخدادهای مضر باشد، در کشورهای پیشرفته وجود ندارد. کاهش مرغوبیت و پایین آمدن کیفیت خاک، برخی اوقات سریع و آشکار است و وقتی مدیریت ضعیف مرغوبیت منجر به فرسودگی آن می شود، این روند نمود بیشتری می یابد.
پایین آمدن کیفیت خاک به آهستگی و در طول زمان اتفاق می افتد و می تواند بسیار ژرف برروی تولید کشاورزی و همچنین محیط زیست تأثیر سوء بگذارد؛ به همین دلیل، تحقیقات درباره سلامت خاک، از جمله نظارت بر چگونگی بهکارگیری و مدیریت آن، از کاهش کیفیت خاک جلوگیری می کند.
بهداشت خاک
با استفاده از دو شیوه می توان مفهوم بهداشت خاک یا به عبارتی، کیفیت خاک را شفاف کرد؛ در خصوص شروط و روش های این دو راه، دو رویکرد کاهش گرا و همیشگی گرا وجود دارد.
رویکرد اول براساس تخمین وضعیت خاک با بهره گیری از یک دسته شاخصهای مستقل نظیر:
ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک آن صورت می پذیرد.
رویکرد دوم بر این فرض استوار است که بهداشت خاک فراتر از ویژگیها و عوامل موجود در آن است.
بهداشت خاک بهعنوان یکی از مشخصههای کشاورزی پایدار، مبتنی بر این اصل است که تولیدات کشاورزی نباید دیگر خدمات اکوسیستم را که بشر از زمین های کشاورزی انتظار دارد، به خطر اندازد؛ بنابراین، خاک بهداشتی کشاورزی آن است که بتواند به تولید غذا در یک سطح و با کیفیت مطلوب برای تأمین نیازهای بشر کمک کند. این موضوع باید همواره با روند اکوسیستم مورد نیاز برای حفظ کیفیت زندگی بشر و تنوع زیستی همراه باشد.
تصمیم های کشاورزان همواره در کشاورزی و عوامل آن دخیل هستند و هرگونه اصولی که در ارتباط با سلامت خاک اجرا می شود، باید از اعتبار علمی و کاربردی برخوردار باشد. در سیستم های کشاورزی که از بازده محصول و درآمد حداکثری برخوردارند، چه اینکه کشاورزی ارگانیک یا صنعتی باشد، کود و شخم بسیار تأثیرگذارهستند.
بی تردید خاک، ساختار پیچیدهای است که میتوان به آن بهصورت چندوجهی با محدودیتها و مشخصات خاص نگاه کرد. مواد شیمیایی و فیزیکی انواع خاک، بسته به معیارهای متعددی نظیر آب و هوا و توپولوژی تعیین می شوند.
سیستم خاک کشاورزی، زیرمجموعه اکوسیستم کشاورزی و کارکرد آن متفاوت و در مقیاسهای گوناگون، موقتی است. برای مثال، در مقیاس کمتر از میلیمتر، میکروب های خاک ساختار آن را با ترکیبی از جایگزینهای ارگانیک و معدنی اصلاح میکنند. چنین ترکیباتی به کمک باکتریها و قارچها به عنوان یک ساختار تغذیه ای عمل می کنند ، اما تغییر در ساختار داخلی و توپولوژی خاک، یک عادت میکروبی است و بر دسترسی و توزیع مناسب آن، مواد ، گازها و حذف تولیدات متابولیک از آن مؤثر است. فعالیت میکروبی خاک، اساساً با دسترسی به کربن تثبیتشده امکان پذیر می شود.
بشر به محیط طبیعی و از جمله محیط و اکوسیستم مدیریتشده کشاورزی خود به عنوان آنچه محیط زیست خوانده میشود و کارکردهای خدماتی و تولیدی دارد، وابسته است. این عوامل، روند طبیعی تولید غذا و فیبر را برای تغذیه گیاه و کنترل بیولوژیکی آفات و بیماریها علاوه بر چگونگی جریان آب در خاک و کیفیت آن و نهایتاً کنترل شرایط اقلیمی جهان در بر می گیرد. درحقیقت تولیدات گیاهی و بهینهسازی محیط زیست، ناشی از عملکردهای بیولوژیکی خاک هستند. خاک، ساختاری زنده با عملکردی پیچیده با توجه به محیط زیست شیمیایی و فیزیکی است. خاکهای طبیعی و کشاورزی برای ارگانیزمهای مختلف عادات متفاوتی را رقم میزنند.
انتقال کربن با جابه جایی محل رویش گیاه اتفاق میافتد و دیگر مواد ارگانیک خاک نیز از رهگذر
فعالیتهای مصنوعی روی آن و ویژگیهای خاص هرخاک تشکیل می شوند. مواد ارگانیک خاک به چرخه تغذیه و حفظ ساختار آن کمک می کنند و چرخه تغذیه آن نیز شامل نیتروژن، فسفر و سولفور است که انتشار اکسیدهای نیتروژن را نیز سبب می شود.
فرآیندهای بیولوژیک که به عملکردهای پایداری نظیر انتقال کربن و چرخه تغذیه اطلاق می شود؛ درنتیجه مجموعه عملکردهای بین ارگانیزمهای خاک اتفاق میافتد که درواقع، جزئی از مجموعه کامل خاک محسوب میشود. سرانجام اینکه بهداشت خاک به شرایط فیزیکی و شیمیایی و عادتی آن بستگی دارد که قسمتی از مجموعه فعالیتهای درون خاک است که ازجمله مهم ترین آن می توان به روابط تغذیه ای بین ارگانیزمها اشاره کرد.