اخیراً بنا به دستور وزیر جهادکشاورزی، مدیریت مرکز توسعه ماشینهای کشاورزی، مأمور بازسازی این ناوگان شده است که امروز فقط خداوند بزرگ از جزئیات آن باخبر است.
در دراز، متوسط و کوتاهمدت که این ناوگان را از دور و نزدیک رصد میکردیم و همه دستاندرکاران آن را به خوبی میشناسیم، این بازسازی دور از دسترس نیست، ولی این مهم تمهیدات ویژه خود را به شرح زیر میطلبد که با گفتوگوهای مسئولان ذیربط در نزد خبرگزاریهای غیرمتخصص و غیرحرفهای نمیتواند کارگشا باشد.
1-تهیه آمار واقعی نیرومحرکههای موجود
در حال حاضر، هیچ سازمان و ارگانی، آمار تراکتورها و کمباینها در قدرتهای مختلف را اینکه در کدام مناطق توسط چه بهرهبردارانی، برای چه منظوری و چه مدت در سال کار مفید انجام میدهند، در اختیار ندارند و آمارهایی نیز که تا به حال توسط رؤسای قبلی و فعلی مرکز توسعه مکانیزاسیون عنوان شده، اعتبار آیندهسازی ندارد.
2-جلسات بیسرانجام
از 10 سال پیش تاکنون، جلسات متعددی برای تعیین تکلیف تعداد 150 هزار دستگاه تراکتور و 7500 دستگاه کمباین فرسوده تشکیل و نرخهایی نیز برای پرداخت به دارندگان این قبیل نیروهای محرکه تعیین شد، ولی با از دست رفتن بودجه تخصیص یافته و هزینهکرد آن برای مرغداریها، فرسودهها به کار خودشان ادامه دادند و همچنان به تخریب آب و خاک مزارع پرداختند که باز هم خدا میداند چه خساراتی بر پیکره بخش از این رهگذر وارد آمده است. البته این کجدارومریزها در حالی بود که کشورهای رقیب در این مدت خود را بازسازی کردند و کمیتها و کیفیتهای محصولات تولیدی خود را افزایش دادند.
3-مکانیزاسیون ناسازگار
از آنجاکه هر برداشت موفق در سایه کاشت حسابشده صورت میگیرد، به سبب ناسازگاریهای نیرومحرکه بهویژه تراکتورها با ادوات و جملگی با راننده و هر سه با اقلیم و غیرقابل محاسبه و پیشبینی بوده است.
4-زراعتها، باغداریها و شالیکاریها
معمولاً تراکتورهای شالیکاری باید به وزن کمتر از 1800 کیلوگرم باشند و باغها نیز باید به فراخور از تراکتورهای کمرشکن یا قابل مانور در بین ردیفها استفاده کنند، ولی مدتها این روند رعایت نمیشده؛ به طوری که تراکتورهای زراعی سنگین در شالیزارها و تراکتورهای ویژه شالی در باغها و نیز زراعتها مورد بهرهبرداری قرار میگرفتند.
در چندسال اخیر، این بیبرنامگیها به خاطر قیمت تراکتورهای وارداتی با ارز 4200 تومانی و بقیه با ارز نیمایی یا آزاد کمتر شد؛ زیرا جمع تراکتورهای وارداتی در چند سال اخیر با ارز 4200 تومانی از 300 دستگاه تجاوز نکرده است.
5-نیرومحرکههای تعمیر شده
پس از شکست تعویض نیرومحرکههای فرسوده، بسیاری از دارندگان آن، دیگر حاضر نشدند که این تراکتورها را به قیمتهای تعیین شده اوراقی به فروش برسانند و تراکتورهای جدید دریافت نمایند؛ به همین دلیل، تراکتورهای فرسوده جملگی بازسازی شدند و قیمت آنها نیز به فراخور افزایش یافت؛ زیرا تراکتورسازی تبریز هم قیمت فروش انواع تراکتورهای تولیدی خود را افزایش داد.
در همین حال با بالارفتن قیمت ارز، کمباینهای غلات و شالی نیز به تعمیرگاهها رفتند و قطعهسازها اقدام به ساخت انواع لوازم یدکی کردند که چینیها حاضر نبودند که این قطعات را به قیمتهای ارزان و اقتصادی به نمایندگان خود تحویل دهند؛ به همین دلیل، عمر مفید کمباینهای غلات از 3 سال به دوبرابر افزایش یافت و در نتیجه، تعداد کمباینهای غلات شالی موردنیاز سالانه از تعداد 2000 دستگاه در سال به نصف کاهش یافت، ولی طبق روال و تجربه، طرفداران واردات به خصوص با ارز 4200 تومانی بر سر اعداد و ارقام خود باقی ماندند تا از برکت این واردات پرسود بینصیب نمانند!
6-توان خرید کشاورزان
در سالهای گذشته، کشاورزی ما هم دچار خشکیها شده و هم سالهای تر داشته که در نتیجه، در بعضی مناطق، برداشتهای پربار اتفاق افتاده و بخش دولتی این افزایش تولید را به حساب حمایتهای خود منظور نموده است؛ درحالیکه نه مدیریتها، نه دانش فنی، نه مکانیزاسیون و به نظارتها بر این افزایش کیفیت و کمیت تأثیر قابل اقباتی نگذاشتهاند؛ همانگونه که کاهش تولید نیز اکثراً تقصیر بخش دولتی نبوده است.
اما نبود زنجیرههای پایدار تولید در بخش، باعث شده که آخرین آمارها، مساحت اراضی آبی درجه یک را فقط یکمیلیون هکتار اعلام کردهاند و از بقیه 7 میلیون هکتار، اطلاعاتی که بتواند زندگی و تولید موادآلی و درصد این مواد را در هکتار بیش از 5/0 درصد به اثبات برساند، در دست نیست.
امروز اکثر کشاورزان، به دلایل مختلف، نهتنها قدرت خرید نیرومحرکههای پیشرفته را ندارند، بلکه تراکتورهای خریداری شده از تراکتورسازی تبریز را صرفاً برای بهکارگیری در کشاورزی در اختیار نگرفتهاند؛ به همین علت هم به ازای هر دستگاه تراکتور، دو دستگاه ادوات خریداری و به کار گرفته نمیشود و این نسبت امروز به ازای هر 5 تا 6 دستگاه تراکتور، یک دستگاه ادوات رسیده است که آثار آن را در رکود تولید ادوات ملاحظه میکنیم؛ در واقع به جای مکانیزاسیون، تراکتوریزاسیون اتفاق میافتد!
به همین علت به مرکز مکانیزاسیون توصیه کردهایم که اسب بخار را ملاک توسعه مکانیزاسیون قرار ندهد و اگر میخواهد به واقعیتهای مکانیزاسیون دست یابد، باید مقدار انرژی و اسب بخار به کار گرفته شده در یک هکتار یا یک تن محصول را ملاک این توسعه قرار دهد.
این تغییر یا تحلیل در حالی است که در چند سال اخیر، حرکتهای مکانیزاسیون، در راستای اصلاح ساختار خاک نبوده؛ به طوری که اگر باران نبارد و کشت دیم هم جواب ندهد، مدیریتها نمیتوانند از خاکهای الکالی و شور، محصول اقتصادی و با کیفیت برداشت کنند که نتیجه آن افزایش هرساله قیمتهای تضمینی خرید محصولاتی مانند غلات و دانههای روغنی، چغندرقند و امثالهم خواهد بود؛ زیرا هنوز سالانه حدود 15 هزار گاوآهن یک و دوطرفه تولید و به فروش میرسند که با این گاوآهنها، دیسکها و ادوات دیگر، تراکتورها را به تعداد 7 تا 8 بار به مزرعه روانه میکنند تا خاک مزرعه را هر سال سفتتر و فشردهتر نمایند و هر گاوآهن هم مقدار 30 تن خاک را در هکتار جابهجا میکند تا رطوبت زیرین خاکها با نیز به تبخیر بکشانند!
7-سخنی با وزیر
آقای وزیر، راهاندازی و اصلاح ناوگان مکانیزاسیون را کمی دیر شروع کردهایم و وزارت جهادکشاورزی نیز چنین بودجهای را با ارز 4200 تومانی به میزانی که بتواند نیرومحرکهها را به تعدادی که سالانه باید جایگزین کند، در اختیار ندارد و اگر بخواهد با ارز گرانتر به این مهم بپردازد و این ناوگان در زنجیرههای مطمئن و تماموقت در خدمت بخش کشاورزی باشند، قدرت خرید 90 درصد کشاورزان اجازه نمیدهد تا تجهیزاتی را خریداری کنند که بیش از ده سال طول میکشد با مدیریت موجه بتوانند وامهای دریافتی از بانک کشاورزی را بازپرداخت کنند.
توصیه میکند که برای تحقق این مهم، جلسات فنی-اقتصادی مکانیزاسیون را مانند سابق و با حضور خود جنابعالی و نمایندگان تشکلهای اثرگذار برگزار کند تا ارائه طریق کارساز شود.
شهریور99-سال41-شماره489-ص8