98-5-2
سودا گران با سوء استفاده از نامهای «محلّی»،
مواد غذائی نامطمئن را با قیمتهای گرانتر میفروشند
در این راستا جای خالی وزارت بهداشت و درمان محسوس است
بسیاری از مردم در مسافرتهای چندروزه یا چند هفتهای، در پی یافتن و استفاده از فرصتهائی غیر از آنچه در شهرها یافت میشود و غیر از هوای تمیز و سالم هستند؛ گاهی هم چشمشان به سردر بعضی مغازهها یا دکّههای مربوط به مواد غذایی میافتد که روی آنها کلمه «محلّی» تبلیغ شده است.
البته در روستاها و مناطق عشایری، اشتغالزائیها همچنان در حال گسترش است، ولی عدهای بیملاحظه، عمداً یا گاهی سهواً، محصولاتی را با مواد اولیه ناشناخته و آزمون نشده تولید وآنها را تحت عنوان محصولات محلی به فروش میرسانند که میتوان به انواع محصولات لبنی، مرباجات، ترشیجات، لواشکها، عصارهها، شیرینیجات، انواع نانها و … اشاره کرد.
البته بسیاری از مردم، این نوع مواد غذائی را خریداری و مصرف میکنند و اتفاقی ناگوار هم برایشان نمیافتد، ولی مصرفکنندگانی نیز وجود دارند که از دردها و بیماریهائی رنج میبرند که به فراخور مقاومت بدن و مزاجشان، شدت و حدت خاص خود را دارند.
معمولاً روی هیچکدام از این محصولات بستهبندی شناسنامهدار وجود ندارد، شرح مواد متشکّله، منشأ و از همه مهمتر، علائمی از استاندارد بودن آنها به چشم نمیخورد و فروشندگان نیز اکثراً اطلاع چندانی از تعریف روش کنترل و نظارت تعریف شده HACCP یعنی کنترل نقاط بحرانی یک ماده غذائی از اولین حرکتهای تولیدی تا عرضه آن به مصرفکننده و به قول خودمان سر سفره سراغ ندارند.
برای مثال طی چندماهی که از حدود یکصد فروشنده این محصولات (که اکثراً در مناطق پر تردد گردشگری فعالیت دارند) پرس و جو کردیم، اکثراً خبر نداشتند که این مواد و محصولات از کجا آمدهاند و چگونه تولید شدهاند؛ زیرا در بسیاری از موارد، دلالها و واسطههای حرفهای، این محصولات را تهیه میکنند و به مغازهدارها تحویل میدهند که در اینجا باید عطاریها را با عرضه صدها نوع گیاهان داروئی و داروهای گیاهی همانند دهها نوع لبنیات به آن اضافه کرد.
هیچ کدام از فروشندگان حتّی تولیدکنندگان محصولات لبنی اطلاع ندارند که مقدار سلّولهای آلوده موجود در شیر و لبنیات مورد عرضه آنها چه مقدار است؟ معمولاً بسیاری از این تولیدکنندگان و دوشندگان شیر از دامهای سبک و سنگین که آنها را گاهی با دست و گاهی با شیردوشهای سیار میدوشند، اگر قبل از دوشش، پستانهای دام و دستهایشان را ضدعفونی نکرده باشند یا دستگاه شیردوشی به طور منظم و همخوان با جریان نبض پستان کار نکند، پستانهای دام دچار بیماری «ماستی تیس» یا ورم پستان میشود که همین نارسائیها، تعداد سلولهای آلوده را در شیر دوشیده نشده افزایش میدهد و چون تحویل گیرنده این قبیل شیرها نیز امکانات تست و آزمون دقیق سلامت شیر را در اختیار ندارد، لذا نمیتواند تشخیص دهد که بار میکروبی این شیرها و پستانهائی که از آنها دوشیده شدهاند یا خود تحویل گیرنده آن را فرآوری و تولید میکند، چه مقدار است. البته این آلودگیها میتواند از 10 هزار تا
50 میلیون سلول آلوده در میلی لیتر شیر وجود داشته باشد.
در کشورمان به غیر از شیرهایی که توسط دامداران به کارخانههای پاستوریزه تحویل میشود، شیرهائی نیز در داخل بیدونها برای حمل و تردد خریداران وجود دارد که به آنها شیرهای سرگردان میگویند. مقدار تولید این شیرها در کشورمان از حدود 9 میلیون رأس گاو محلّی، دو رگ و صنعتی حدود 15 میلیون لیتر از دامهای دوشا بالغ میشود که خوشبینانه بیش از نیمی از آنها را باید شیرهای از نظر سلامتی، کنترل نشده یا سرگردان نامید که با آنها انواع پنیر، ماست، کشک و بستنی را تولید و به نام «محلی» عرضه می کنند.
در انتهای این سر فصل فقط در تولید برخی لواشکها، عصارهها، ترشیها، مربّاها و حتی خشکبارها، روشهای نهچندان موجه و مجاز بهکار گرفته میشوند و مکملهائی را برای نگهداری طولانی نیز به آنها اضافه میکنند که میتوان از «بنزوات سدیم» و انواعی از نمک و ماده «زاج» برای خوش رنگ کردن و به رنگ سبز در آوردن برخی از این نوع محصولات نام برد که همگی برای سلامت مصرفکنندهها مضرّند؛ همان گونه که اسید آمینه «هیستیدین» به عنوان یکی از 20 اسید آمینه ضروری یافتههای زنده در انسان است، در ماهی نیز وجود دارد. «هیستدین» در ماهی می تواند بر اثر ماندگی در اتمسفر کنترل نشده و عدم رعایت دمای نگهداری، «هیستامینه» شود که برای جلوگیری از آن باید بر صید، عرضه و فراوری ماهی، نظارتهای خاصی صورت گیرد که تولید کنندگان تن ماهی به ویژه باید تابع استانداردهای HACCP باشند تا ماهیهای خریداری شده از قایقهای محلی را در خلیج فارس از صفر تا صد،
رصد کنند.
با ذکر این نمونهها اجازه میخواهد که به وزارت بهداشت و درمان، «جای شما خالی» را پیام دهد و بقیه ماجرا را به قضاوت مصرفکنندهها و از همه مهمتر به کارشناسان دل نگرانی واگذار کند که اکثراً فقط سرشان را به علامت افسوس تکان میدهند و زیر لب زمزمه میکنند که «اشتغال زائی» به چه قیمتی؟ زیرا دولت تولید بسیاری از محصولات صنعتی و غیر صنعتی را میتواند بدون یا با نظارت کمتری پیگیری کند، ولی در تولید و فراوری مواد غذائی، نمیتواند سلامت مردم را نادیده بگیرد؛ بهخصوص آنکه درمانها بسیار هزینهبرتر از
پیشگیریها هستند.
جای وزارت جهاد کشاورزی به ویژه سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج را نیز در مزارع و باغهائی خالی میبینیم که در آنجا سیبزمینیهای گاهی 350 گرمی، پیازهای 200 گرمی، چغندر قندها و کدوهایی حلوائی درشت و نیز در بعضی باغ ها، کیویهای 250 گرمی به بالا و امثالهم را در حال برداشت میبینیم که به زور کودهای ازته به این درجه رشد رسیدهاند؛ بدون آنکه توسط محققان و مروجان ریشهیابی شوند که به مصرفکنندهها توصیه میشود از خریدن این محصولات درشت خودداری کنند تا روی دست مغازهدارها بماند و این تقاضاهای سازنده به مزارع انتقال یابند.